به دلیل اینکه من شب نیستم .. ری اکشن هم اکنون برگزار خواهد شد !!
نام شوء : ری اکشن
قسمت : اول
شبکه : StarZ
[align=center][/align]
شروین دیده میشه که داره بیرون آرنا زیر بارون گــــــدم میزنه ... به داخل آرنا میاد !!
سلام .. به اولین شوء ری اکشن در آی دوبوله ای خوش آمدید ... ما اینجا با حاشیه مسابقات .. مصاحبه ... و خیلی چیزهای دیگه در خدمت شما خواهیم بود !! .. با تشکر ... آهنگ ری اکشن پخش میشه :
امشب در ری اکشن :
صحبتهای ارسلان در مورد IREW
دگیری شروین و سوسک
صحبت های امیر در مورد احسان
برنامه های ساسان برای کمپانی
و...
شروین داره تو راهرو قدم میزنه .. رو به دوربین میکنه و میگه : ردیفه همه چی دیگه ؟ .. در همین لحظه اردل ( Man On Fire ) دیده میشه ...
اردل : سلام شروینک چطوری ؟ اون یارو کی بود تو سرسره گیز کردیه بود :؟
شروین : به به اردل ببعی .. اون ناظم خوشگل انجمن عرفان بود دیگه
اردل : عجب چه چیزه نازیه اون آواتور خوشگلت کو
شروین : یا گمشو برو اونور یا مصاحبه کن کار دارم!! , خو نظرت راجبع کمپانی و برو بچ چیه ؟
اردل : جمع خوبیه دور همی میخوندیم ! تو رو سوژه میکنیم
شروین : شما جیب مارو نزن .. نمیخواد مارو سوژه کنی .. خو بگو ببینم .. الان میخوای بزنی کی رو بکشی تو کمپانی ؟
اردل: این مرتضی بووووووووووق .. اوه یادم رفت شوء پی جی نیست .. کـــ X ون کـــ * ش ! همش مزاحم ما میشه
شروین : حرف دیگه ای نیست ؟ پیامی چیزی واس استارها ؟
اردل: حرف خاصی ندارم آخه همشون جیجه (جوجه) هستن رفتن پی خاک بازیشون فعلا کسی قدر نمیبینم که باهاش درگیر شم این مرتضی تیله آخ .-وند هم واسه گرم کردن ازش اسفتاده میکنیم کتک خوزش ملس ملسه
شروین : اوکی برو گمشو دیگه میخوام برم لاکر روم یه کار شخصی دارم
اردل : حالا اینا به کنار اون دی وی دی ها چی بود اونجا رد و بدل می شد ؟
شروین : به شما مربوط نیست
اردل : هو چک و پوزت رو میام پایین ها وایسا بینم ج(ق)له
شروین : تو زندگی شخصی من دخالت نکن .. فیلیپینی میزنما
اردل : بزن تا تو روت بخندم نگا کن خشتکش نیم متر جــــ ر خورد
در این لحظه شروین با عصبانیت اردل رو نگاه میکنه ( تو چشماش برق رو میبینم که میخواد اردل رو بگیره .. اما شروین جلوشو میگیره ) شروین ترک میکنه اردل رو ... 5 دقیقه تبلیغات .
صحت .. به مناسبت عید نمیدونم چی چی همراه اول سیم کارتاشو ارزون کرده ... شارژ رویایی ایرانسل .. هزار تومن شارج کن .. یه سیم کارت هدیه بگیر ...
شروین وارد لاکر روم بی.ای. میشه .. آقا بشیر نشسته داره تلوزیون نگاه میکنه ... شروین زانو میزنه و میگه .. چاکر آقا ... این هوای مارو داشته باش یه دوبوله سی بریم ..
آقا : گمشو الان
شروین : تشکر .. دم شما نیز گرم ... هوای این فیلمبردار مارو هم داشته باش تازه کاره ... !! 3 دقیقه تبلیغ
تبلیغی از مجموعه جدید قهوه تلخ
علی کارتر و آقا رو میبینیم که دارن فیلمبردار رو اسگل میکنند !! شروین از دوبوله سی خارج میشه و همراه با فیلمبردار از اتاق خارج میشن ...
رفتنو رفتنو رفتن ... شروین : ااا .. سوسک .. شروین پاشو میبره بالا میاره پایین اما سوسکه جاخالی میده!! شروین میگه : بعدا میام کلتو پاره میکنم .. بریم ... وارد اتاق جی ام IREW میشیم .. ارسلان پا میشه میگه به داش شروین .. شروین میگه : دستو بینیم باو .. بشین یه سری صحبت کن :
ارسلان : خب من به همه سلام میکنم.به خودت شروین جون.اول میخوام بگم شرمنده،بودجه ی ما فعلا کمه ، بخاطر همین خودت داری همه ی کارها رو میکنی.فیلمبردار که هستی،میکروفون رو که گرفتی،مصحابه هم میکنی.خدا اجرت بده.قربون دستت دو چایی هم بریز بیا بشین صحبت کنیم ...
شروین : شما مثل اینکه میخوای جیب مارو بزنی ؟ نمیبینی مگه فیلمبردار جدا داریم .. البته بدبخت اسگل و تازه کاره ! .. چایی هم بگو خ.مالات بریزن
ارسلان : مرتیکه ، حیف که قانون پی جی هست وگرنه حالیت میکرم.
ارسلان : بگزریم
شروین : نه پی جی نیست .. چه گـــ هی میخوای بخوری :-l
ارسلان : ااینجا هم پی جی کردیم
ارسلان : تا فروشمون بره بالا
ارسلان : داشتم میگفتم
شروین : اوکی این تیکه پی جی .. مثل آدم تو یه خط بنویس
ارسلان : شوء خیلی خوب برگزار شد.بازیها جذاب بود.یکی دو تا استار اعتراض داشتن که اصلا واسه ما مهم نیست.ما فقط به فکر پول در آوردن هستیم.اگه کسی اعتراضی داره میتونی فرم مورد نظر رو پر کنه شاید ترتیب اثر داده بشه.
ارسلان : سوال بعدی لطفا
شروین : فکر کردی من نوکرتم میگی سوال بپرس ؟ دستو بینیم باو .. خودت سوال بپرس از خودت
ارسلان : پس فکر کردی کی هستی؟
ارسلان : مرتیکه من منجر این کمپانی هستم . درست صحبت کن
شروین : من کیم .. نماینده رسمی آن مرد .. آن مرد که آمد .. آن مرد که با بستنی آمد .. آن مرد که با کمربند آمد .. مردی با چشمان نفرین شده
ارسلان : اصلا کی شما رو راه داده داخل
ارسلان : لطفا سکوریتی بیاد ایشون رو بندازه بیرون
ارسلان : اقا برو بیرون تا ندادم تو گونی نکردنت
شروین : هو فکر کردی کی هستی .. IREW عددی نیست من توی ARN دارم سلطنت میکنم .. دستور بدم بچه های بالا بیان بریزنتون بیرون ؟
شروین : چـــــــی دادا .. دستو بینیم باو .. فیلیپینی میزنما
شروین : جوجه جی ام بیا برو خونتون
ارسلان : به من فوش میدی
ارسلان : بیا اینجا بینم
ارسلان : ول کن یقه رو
در این لحظه سلطان جووآت وارد اتاق میشه و شروین و ارسلان رو میخواد جدا کنه ...
جواد : رلکس رلکس رلکس تر
شروین : میزنم با دیوار یکی شیا
ارسلان : برو داداش ، برو از تو گنده تر نتونستن غلطی بکنن
ارسلان : وردار این دوربینت رو بزار برو
شروین : وقتی دوربینو کردم تو کـــــــــ ونت میفهمی که واس من شـــ اخ نباید شی .. نزار برق چشام بگیرتت
ارسلان : ول کن بینم جوات ، تو چی میگی این وسط ، برو چاییتو بخور باو
شروین : به سلطان جوات توهین میکنی ؟ بیاید این پدر سوخته رو ببرید آویزانش کنید
جواد : بزن شروین .. بـــــزن
در این لحظه نیروهای امنیتی وارد اتاق میشن و جدا میکنن
ارسلان : میدم پدر پدرسوختتو در بیارن،میای تو لاکر روم من و به من توهین میکنی پدر سوخته،بدم پدر پدرسوختت رو دربیارن، ها ؟
ارسلان : حیف که سکوریتی اومد وگرنه به فنا رفته بودی
ارسلان : کاسه کوزت رو جمع کن برو
شروین : ولم کنید بزارید بکنـــ مش
6 دقیقه تبلیغ
پوشک های ایزی لایف .. برای سلامتی شما .. ایزی لایف همه جا برای تمامی سنین .. بانک صادرات واس این یارو یـــ ارانه ها میخواد وام بده ............
شروین رو میبینیم که عصبی نشسته .. نیروهای امنیتی و سلطان جواد هم بالاسرشن ...
سلطان جواد : میخوای برم به آقا بگم ؟
شروین : نه نه آقا بفهمه خون بپا میکنه ... بسه دیگه برید گمشید کاری ندارم باهاتون ...
شروین فیلمبردار رو ورمیداره میره .. کیوان ( The Rioter ) رو میبینیم که نشسته یه گوشه یه سری یخ تو کیسه هم گذاشته رو سرش
شروین : چی شده ؟
کیوان : هیچی ، مثل همیشه ، کیوان بازنده می شه !
شروین : عجب .. بگو ببینم ؟
کیوان : می خواستیم فینیشر بریم ، بدل کردن !
شروین : بیخود بدل کرد مگه الکیه بدل کردن
کیوان : طرف اینکاره بوده !
شروین : غلط کرد .. کی بود ؟
کیوان : پویا پسورد !
شروین : ا اون مگه بدل هم میکنه .. اون که سرش تو درس بود همش
کیوان : سر کلاس ریاضی بهشون بدل کردن یاد می دن !
شروین : ببین اشکال نداره .. دوباره خواست بدل کنه .. یه پخ کن .. دیگه نمیتونه بدل کنه .. سری هم فینیشر بزن پین کن .. صحبت دیگه ای نداری ؟
کیوان : نه ! والا ، شما نداری ؟!
شروین : نه .. به سرت برس .. رو به دوربین بای بای کن
کیوان : من میرم دوش بگیرم . تنکس جاش !
شروین : جاش باباته من شروینم
کیوان : همون !
شروین : نشناختی مثل اینکه .. فیلیپینی میزنم نتونی بدل کنیا .. ولش قبل از تو من کلی درگیری داشتم حوصله تورو ندارم ...
2 دقیقه تبلیغ ...
شروین رو میبینیم که داره سوت میزنه و تو راهرو به درو دیوار لگد میزنه ... حسین رو میبینیم که از اون دور داره میاد ...
حسین : اوهوی شروین .... چیکار میکنی داداشه من ؟
حسین : چرا به درو دیوار لگد میزنی ؟
شروین : چطوری حسین ؟ چه خبر ؟ .. دیگه حوصلمون سر رفته
حسین : مخلصم .... آره دیگه کمپانی داره کم کاری میکنه . ما استار ها هم بیکار شدیم .
حسین : در کت میکنم .
شروین : با این برنامه هایی که ساسان ریخته کمپانی هم جون میگیره .. بازی داشتی ؟
حسین : من که چشم آب نمیخوره . این ساسی هم مثل بقیس .
حسین : آره بازی داشتم جات خالی .
حسین : چه حالی داد .. یه تکونی به این بدن دادیم
شروین با کی بازی داشتی حالا ؟
حسین : با شایان .. همون پسر جوونه . بچه خوشگله .
شروین : آها شایان .. بچه خوبیه .. زیاد اذیت نشد که ؟
حسین : نه شانس اوورد ... من بنا بر تمارین زیاد خسته بودم نتونستم خوب اونجوریش کنم .
حسین : ولی بازم یه تکون اساسی بهش دادم .
شروین : برنامت واس آینده چیه حالا ؟
حسین : من به ساسی گفتم به تو هم میگم داداش . من فقط میخوام تو این کمپانی پررو شم ... یعنی کمربند اینا واسم مهم نی . فقط میخوام " پررو " باشم .
حسین : در ضمن خیلی دوست دارم دوباره در مقابل میر علی قرار بگیرم تا باخت قبلیم بهش رو جبران کنم .
شروین : هواست باشه ببین کی جلوت وایساده ..
حسین : تو که خودی هستی داش شروین ...
شروین : خوشم اومد ازت
حسین : ما قبولت داریم .
شروین : امشب ما پیش هر جوجه ای رفتیم واسمون شاخ شد
شروین : اون ارسلان جوجه جی ام به من میگه میزنمت
حسین : آره این استار های جدید خیلی دور ورداشتن فوکولیا ...
حسین : باید بهوشن یه تیتاپ از نوع رسمی داد تا حال کنن .
شروین : خو الان که جلو دوربینی .. صحبتی واس طرفدارا و پیامی واس حریفات نداری ؟
حسین : طرفدارا که همه میدونن میخوامشون زیاد ... فقط تا یه مدت تو انزار عمومی نیستم واس خاطر تمارین شدید .
حسین : حریف ها هم که من نمیتونم بهشون حریف بگم
حسین : بهوشن میگم یار تمرینی !
حسین : چون اصلا به سیس ما نمیخورن .
شروین : بگو کیسه بکس خو
حسین : من که بکس کار نیستم داش ... من کشتی گیرم .. فن میزنم .
حسین : باید بهوشن گفت عروسک اجرای فن
شروین : یه سری صحبت هم در مورد اولین شوء IREW بریز بیرون
حسین : شوء خوبی نبود .... یعنی کلا این کمپانی شوء خوب نداره . ولی میشه بهش امیدوار بود
حسین : مخصوصا این که قهرمان آینده المپیک هم توش بود .
حسین : راستی شروین جان وقت میخوام یه جملاتی رو بیان کنم
حسین : اجاره هست ؟
شروین : بیان کن
شروین : رو به دوربین
حسین : خب از همینجا کسب مدال طلای مسابقات آسیایی رو به صادق گودرزی و جمال میرزایی تبریک میگم . این 2 تا با من تمرین میکردن .. یادش به خیر .
حسین : یه 2 تا فجش خوار و مادر هم به اون تقوی میدم که به اون راحتی زیر داد و باخت !
حسین : اوسگل !
حسین : همین ..دمت گرم .
شروین : اوکی بیا برو دیگه .. در تمرینات موفق باشی
حسین : اوه اوه گفتی تمرین .. الان آقا فرهاد صداش در میاد .... فعلا .
4 دقیقه تبلیغ
شروین داره دنبال سوسکی میگرده که اولای شوء جاخالی داد .. امیر ( The Awesome One ) رو میبینیم که میاد و میگه ...
امیر : چیکار میکنی شروین ؟
شروین : دنبال این سوسک ح روم زاده ام .. صحبتی چیزی داری برو جلو دوربین بگو .
امیر : اين کاملا مشخص هست که من آينده کمپاني هستم و در حال حاضر هم هيچ کس نيست که بتونه جلودار من بشه . ولي فقط يک چيز داره از سرعت من تو پيشرفتم کم مي کنه و اون هم احسان هست . چندين هفته هست به خاطر اشتباهات بچه گونه اون داريم مي بازيم .
شروین : وایسا سوسک حـــــــ *رومی ....
امیر ادامه میده
امیر : من ديگه نمي دونم چطوري بايد با احسان تمرين کنم چون هر کاري مي کنم در نهايت اون يک بازندست . من بايد بهش اخطار کنم يا يکم بازيتو تقويت کن يا مجبور مي شم با زدن يک پانت کيک کل کريرت رو نابود کنم .
امیر : از احسان بگذريم .... چون بالاخره اون هم تيمي من هست فعلا و نمي خوام بيشتر از اين تهديدش کنم . ولي من شخصي هستم که بدون عنوان تو کمپاني راحت نيستم ! اگه احسان نتونست خودش رو به من تو شو بعدي ثابت کنه مجبور مي شم از هر جا شده يک پارتنر که لياقت تيم شدن با من رو داشته باشه پيدا کنم و کمربندهامو پس بگيرم .
شروین : اا پوف .. آها خوب شد . واس من جاخالی میدی .. حالا دیگه با زمین یکی شدی
شروین میاد سمت امیر و میگه .. خو چی شد ؟
امیر : منو بگو اومدم پيش کي ! برو تو لاکر روم من هم يه سوسک هست اونم بکش حوصلت سر نره !
شروین : نه من از چند ساعت پیش با این مشکل داشتم .. خو چی شد حرفاتو زدی ؟
امیر : آره
شروین : خوبه حرف دیگه ای نیست ؟
امیر : نه خیر !
شروین : خوبه .. پس هری !!
5 دقیقه تبلیغ .. موسسه مالی و اعتباری کارسازان آینده ... تبرک بخرید .. توپ طلا ببرید .
شروین نشسته داره از هوای آلوده لذت میبره .. خاله پجمان رو میبینیم که داره میاد .. اومد ..
پژمان : سلام شروین ، چطوری ؟ چه خبر ؟
شروین : به چطوری خاله .. اون صندلی رو وردار بیار بگیر بشین
شروین : باریکلا باریکلا
پژمان : خاله هم خز شد ، دیگه ما شخصیت عوض کردیم
شروین : کجا میرفتی ؟
شروین : مرد
پژمان : هیچ ، میرفتم اتاق ساسان بهش یه سری بزنم . زنگ زد گفت داره رادیو لینکین پارک آهنگ Waiting For The End رو پخش میکنه ، من هم رادیو نداشتم رفتم با هم یه حالی بکنیم
شروین : حالا کسی که اینجا نیست
شروین : میخواستی جیبشو بزنی ؟
پژمان : من جیبشون بزنم ؟ حالا فعلاً تو دستت رو از جیب من در بیار الان یه ساعته دستت تو جیب منه
شروین : شاهد نداری که .. ولش اینارو
شروین : اهوی فیلمبردار دوربین روشنه ؟
شروین : خو بیا زوم کن تو صورت خاله
شروین : خاله یه سری کـــ* س بگو .. خودت میدونی چی بگی دیگه
پژمان : از چه نوعی دوست داری ؟
پژمان :
شروین : هرنوع که صلاح است ... هرچی دوست داری بگو
پژمان : نه دیگه نشد ، میخواید با فیلم بردار من رو خفت کنید ؟ هوی برو عقب ، به من دست بزنی تا میخوری میدم بخوری
پژمان :
شروین : باشه بابا .. پیشت نترس من بودم.. بیا منم رفتم پیش فیلمبردار .. هرچی میخوای بگی بگو وقت برنامه کمه
پژمان : راستش میخواستم از برنامه و مجری قشنگتون تشکر کنم و فقط یه درخواست دارم ، کمی زمان برنامتون رو افزایش بدید
شروین : برو گمشو .. وگرنه یه فیلیپینی میزنم
پژمان : شما جیب ما رو نزن ... بعداً بیا فیلیپینی بزن
شروین : چی دادا .. اون دوربینو خاموش کن .. ا پوووووووف ...
2 دقیقه تبلیغ
شروین رو میبینیم که داره به سمت ساسان میره ...
شروین : جطوری ساسان ؟
ساسان : من هميشه خوبم . تو چطوري شروا
شروین : شروا قیافته .. منم امشب با 2-3 تا جوجه درگیر شدم اما بازم خوبم
ساسان : ميگم شروا بگو چشم . جوجه ها كيا بودن
ساسان : شنيدم يكي ناراحت بوده از باختش .
شروین : حیف که همه کاره کمپانی هستی وگرنه یه فیلیپینی میزدم به دو قسمت مساوی تقسیم بشی ... آره یکی ناراحت بود .. منم یادش دادم که طرف اومد بدل کنه نزاره بدل کنه
ساسان : خوب كار مارو راحت كردي . چون داشتم دلبر صدا ميزنم بره تو اتاقش
شروین : پس شکوفه چی ؟
ساسان : شكوفه داره زيتون ميزنه
شروین : به شکوفه بگو جیب مارو نزنه .. همون زیتون بزنه
ساسان : باشه فردا بهش ميگم . النا درگير زيتون است
شروین : خو باشه .. برنامه اینا چی داری واس کمپانی و استارها ؟
ساسان : برنامه زياد داريم . به زودي بايد منتظر استوري زيبا باشن
ساسان : از هيمن الان بايد خودشنو براي ايارن دبليو اي منيا اماده كنن
شروین : آی دوبوله مینیا ؟ .. راستی شنیدم تخت جمشید قراره اسمش عوض شه
ساسان : اره دوران عصر باستان داره تمام ميشه و كمپاني وارد دنياي جديد ميشه
ساسان : 9 روز ديگه هم بهترين هاي سال رو داريم
شروین : در مورد کسایی که قبلا کمپانی رو رو دستشون میچرخوندن هم یه سری صحبت کن
ساسان : خوب بله اولين نفر كيو بود كه
ساسان : كمپاني در دست داشت
ساسان : و الان هم به من كمك ميكنه
ساسان : بعدش شخصي در زير زمين هاي قزوين پيدا شد
ساسان : كمپاني رو ادامه داد
ساسان : ميدوني كيو ميگم
شروین : آره
ساسان : اولش ش داشت .
ساسان : كه با بچه بازيهاش
ساسان : خودش و مجيد خراب كرد
ساسان : و كمپاني سقوط كرد
ساسان : و ما هم اون موقع كه اينا دعوا داشتن
ساسان : كمپاني رو سرپا نگر داشتيم
ساسان : تا الان
شروین : نظرت راجع به درگیری مجید و آی دوبوله ای
ساسان : كه از ديروز شكل جديدي به خودش گرفته
ساسان : يك زيتو نبزن تا ادامه رو برات تعريف كنم . اوه خداي من
شروین : کیه ؟ چیه ؟
ساسان : اهان باشه ميگم . چيزي نيست شروا جان
شروین : شروا اون یارو چستره
ساسان : مجيد و شايان درگيري تاريخ دارن از زمان فروپاشي يونان باستان تا زمان پيداش يونان جديد
ساسان : به چستر توهين ميكني پدرسوخته بدم پدر پدرسوختتو دربيارن , اخر مصاحبه ميگم ميان
ساسان : وقتي كه مجيد در تزمان جنگ
ساسان : WWE vs. TNA
ساسان : پدر پدرسوخته شايان رو سوزوند
ساسان : اين بشر هم با اين قزويني بازيهاش پاپوش خارجي ها بهش ميگن مرغ قرمز . براش درست كرد
ساسان : و جريان از اين قراار شد كه مرحوم نامبر وان تي ان اي مجيد ولوت اسكاي
ساسان : از كمپاني اخراج شد
ساسان : و شايان هم برادر مبارز و احداث كننده كمپاني كيومرث اخراج كرد
ساسان : خوب اين شد كه شايان با ك *ون كله پا شد
شروین : حالا بگو ببینم
شروین : در مورد آقا و بی ای چه نظری داری ؟
ساسان : بي اي براش برنامه داريم در حد لاشامپيونو فرانسه :ي
شروین : حرف دیگه ای داری خودت بزن من مگه نوکرتم سوال بپرسم
ساسان : حرف با توجهاينكه نامه هاي زيادي رو به دفتر صندوق بنده ميفرستن. بايد بگم
ساسان : ما نامه هارو ميخونيم
ساسان : ولي
ساسان : فرصت نميكنيم جواب بديم
ساسان : چون جواب ميديم
ساسان : شروا مارو به بازي ميگري با اين مصاحبات
ساسان : بيان پدرپدرسوخت هاين شروا ور جمع كنين
شروین : میگیرم میزنمتا ... وات د .....
کیوان ( The Rioter ) رو میبینیم که به شروین حمله کرده و داره میزنتش .. ساسان گیج شده .. در همین لحظه سلطان جوات و علی کارتر رو میبینیم که میان و به کیوان حمله میکنن .. جواات میگه .. بزن علی بزن ... درگیری ادامه پیدا میکنه .. در همین لحظه ساسان میگه :
ساسان : برادران بي اي و اا و كيوون كنار باشين
ساسان : پدرسوخته تو از كجا پيدا شد
ساسان : من به بلد گفت هبودم بياد شروا ور بزنه
ساسان : بدون اجازه ما مياي شروا رو يمزني
ساسان : ميخواي نظرم كمپاني رو بهم بزني پدرسوخته
ساسان : تو هفته بعد تو ديگه حق نداري با پويا بازي كنه
ساسان : هفته بعد تو با شروتا
ساسان : بازي ميكني
ساسان : بازنده بايد گورشواز كمپاني گم كنده
ساسان : اون دوربينو ببر كنار پدرسوخته هارو نبينم ديگه
ساسان : زيتون بزن فيلمبردار جان
آهنگ ری اکشن پخش میشه ... پایان .






[/align]


پاسخ با نقل قول




"






علاقه مندی ها (Bookmarks)