موضوع: پست آخر من زندگی واقعی و گذشته Kane

این بود زندگی اصلی کین که کسی نمیدونست...گفتم پست آخرم همه نکاته کودکیه همتای زندگیم رو بگم که بدونین....

چیزی که تو رینگ دیده شد این بود....توی اکتبر 97 و اولین Hell In The Cell کین جایی که تیکر آماده تومبستون به شان بود وارد شد در حالی که Paul Berear که مننجر تیکر بود پشت سرش بود!!!خلاصه کین اومد جلوی تیکر وایساد اون حرکتش رو که واسه همه جدید بود کرد و بعد هم Tombstone !!!!!!
اما این چیزی بود که مردم دیدند واقعیت چی بود.......همه وقایه نوزده می 1998 معلوم شد... و دمویی پخش شد و زندگی شخصی کین فاش شد...
در اصل کین از رابطی پنهانیه تیکر و پاول برر که خدمتکاره خونه کودکیهای تیکر بود به دنیا اومد و واسه مادر تیکر رسواییه بزرگی بود لازم به ذکره که تیکر در کودکی تو خونه ای زندگی می کرد که دیوار به دیواره قبرستان بوده. تیکر که اصلا یه برادر ناتنی نمی خواست و حالش از والدینش بهم می خورد تو نوجوانی خونرو آتش زد و والدینش رو کشت ....پاول برر همون موقع از اونجا فرار کرد ولی کین هنوز اونجا بود....وتیکر همین رو می خواست.هم به سلامت کین آسیب رسوند با سوختنش و هم به روحیاتش آسیب رسوند با اون آتش سوزی... به هر حال کین آتش گرفت و تیکر به گمانه اینکه اون مرده خونرو ترک کرد اما کین از آتش به زندگی برگشت و رفت سراغ پاول.اون هم کین رو با صورت و بدن سوخته به یه پناهگاه فرستاد و به کین قول داد یه روزی انتقامشرو از تیکر می گیره....بهمین خاطر وارد کشتی کچ شد و مننجر تیکر شد و بعد از جلب اعتماد اون بالاخره به کین تو اکتبر1997 گفت که وقتش رسیده کین هم اومدو انتقامش رو از برادر ناتنیش گرفت...
این بود زندگی کین و واقعیت زندگی اون که هیچکس تو این انجمن اونرو نمیدونست و همه می گفتن کین به گرت کالی باخته خاک توسرش و....
هیچ کسی مثل kane تنها نبود و هیچکس نمیتونست اونرو بفهمه... چون قیافشرو پوشونده بود و اصلا براش مهم نبود که کسی طرفدارش باشه یا نه...اون یه کاره نیمه تموم تو زندگیش داشت که تو اون شب به یاد موندنی (حداقل واسه من ) انتقامش رو گرفت و کم کم به قولی آلوده کشتی کچ شدوو درگیریهاش با استون کولد شروع شدو....
بقیش رو همه میدونن....
خب.این هم پست آخر من واسه اونهایی که کین رو نمیشناختن....
من رفتم...

Paul Berear كيه ؟

میلاد جان خیلی ممنون ازت.خیلی جالب بود.
.........
میلاد جان نمی دونم چرا می خوای بری...ولی خودت بگو علتش رو.
خواهش می کنم که از دست کسی دلخور نباش و بی خیال رفتن شو.
موفق باشی.

Paul Berearهمون یارو هست که شبیه سیب زمینی بود
---------
میلاد جان دلیل رفتنت رو نمیدونم چیه
مشکلی برات پیش اومده یا از دست کسی ناراحتی یا کلا تصمیم گرفتی بری
من خیلی ناراحت شدم امیدوارم تصمیمت عوض بشه

نوشته اصلی توسط MRT619RKO

Paul Berear كيه ؟

یه منیجر قدیمی بوده.بازی نمیکرده ولی همش منیجر بوده.مثل این یارو بادیگارد اوماگا یا مثلا" خسرو دیوری.
-------------------------------
بابا اینا چیه میگی؟! اولا" کشتی کج دوروغه و جایی نیست که توش بشه انتقام گرفت!
ثانیا" اگه تیکر خونشو آتیش زده بود یا اعدام میشد یا به عنوان دیوونه مینداختنش تیمارستان!
کین اسپانیایی هست و تیکر آمریکایی.اونوقت چجوری؟...!

میلاد جان من همش رو خوندم داداش...
ولی من دلیلی نمیبینم که بری داداش........
اولا کسی حق بیرون انداختن تو رو از این انجمن نداره چون تو کاری نکردی.....
و اگر قرار باشه بی انصافی بشه بعد از تو دومین کسی که میره منم.....
پس برگرد چون ما هنوز بهت احتیاج دارم.......
من اونروز گفتم الانم میگم...من دوستت دارم ...مطمعن باش

ممنون ولی داری واسه چی میری ؟؟
درد دست منو و علی ناراحتی ؟؟

نرو حاجی من دیگه با کی کل کل کنم

همیشه اولین تصمیم آدم .. تصمیم درستی نیست !!!

نوشته اصلی توسط edge

بابا اینا چیه میگی؟! اولا" کشتی کج دوروغه و جایی نیست که توش بشه انتقام گرفت!

این نظر خود من هم هست ولی تو واقعیت این قضیه شک نکن چون سایتهای غیر کشتی کچی هم این مسئلرو نوشتن

نوشته اصلی توسط edge

ثانیا" اگه تیکر خونشو آتیش زده بود یا اعدام میشد یا به عنوان دیوونه مینداختنش تیمارستان!

این قضیه تا می 19 فاش نشده بود , و بعد از اون هم کل سیستمه WWF از تیکر پشتیبانی میکنه.واقعا فکر می کنی الان همه اونهایی که قتل کردن زندانن؟؟

نوشته اصلی توسط edge

کین اسپانیایی هست و تیکر آمریکایی.اونوقت چجوری؟...!

کین فقط تو مادرید به دنیا اومده.اونم به خاطر این بوده که مادرش فرار کرده اونجا بعد که کین بدنیا اومده برگشته آمریکا....

نوشته اصلی توسط NO FEAR

میلاد جان من همش رو خوندم داداش...
ولی من دلیلی نمیبینم که بری داداش........
اولا کسی حق بیرون انداختن تو رو از این انجمن نداره چون تو کاری نکردی.....
و اگر قرار باشه بی انصافی بشه بعد از تو دومین کسی که میره منم.....
پس برگرد چون ما هنوز بهت احتیاج دارم.......
من اونروز گفتم الانم میگم...من دوستت دارم ...مطمعن باش

دوست عزیزم که اسمتم نفهمیدم...من مجبورم که نیام چون یه سفر بزرگ پیش روم دارم.البته ممکنه با کافی نت بیام ولی دیگه نمیتونم تاپیک بزنم و.....
خودمم فکر میکنم ذهنم استراحت نیاز داره اما مطمئن باش بر می گردم. اینو تو امضامم گفتم....
قربون همه.

من ابوذر هستم میلاد جان.......
انشالله هر چه زودتر بیای........به امید دیدارت.
منتظر نظراتت خستم............زود بیا داداش...