سری بازی های متال گیر همواره به خاطر داشتن داستانی بی نهایت جذاب و انسانی و گیم پلی میخ کوب کننده مشهور بوده.اما چه کسی میتونه بگه که در این سری باس فایت ها جذابیت نداشتن و یا نقطه ضعف بازی بودن.در این سری باس فایت ها همواره بهترین لحظات بایز رو رقم زدن و به نوی تکمیل کنند زحمات کوجیما بودن.همه باس فایت به گونه ای استثنایی طراحی شده بودن تا ذهن بازیباز رو به چالش بکشن.اما چیزی که در این سری به تعداد انبوه موجوده باس فایت خوبه..از بین این همه باس فایت..10 تاشون متفاوت تر از بقیه بودن..چالش بر انگیز تر..جذاب تر..خورد کننده تر.
10 - : سالیدوس (Solidus)
بازی metal gear solid 2 رو میشه یکی از خورد کننده ترین عنوان های سری دونست.نسخه ای که در پایان اون تمامی گیمرها از اعمق قلب برای ریدن احساس تاسف میکردن.در بازی اونقدر شاهد خیانت ها و double cross بودیم که حتی تصور بودن در جایگاه ریدن دشوار بود.اما در نهایت باید در مقابل سالیدوس قرار میگرفتیم.با تمام غم و اندوه ریدن اون باید در نبردی تن به تن سالیدوس رو شکست میداد.این برای بار در اول در کل سری بود که باید با سلاح سرد دشمن خودمون رو از پا در میاوردیم و مثل اکثر اولین بار ها گیم پلی خیلی مشکل داشت و مثل دیگر مبارزات با باس فایت ها بی نظیر نبود اما خالی از لطف هم نبود.غلبه بر سالیدوس با شمشیر لذت دیگری داشت و پس از غلبه بر اون حس وصف ناشدنی نسیب گیمر میشد.و البته یک پایان حماسی و غرور افرین هم بهش اضافه کنین.
9- : متال گیر رِکس (Metal Gear REX)
با اینک این بازی سال 1998 عرضه شد و بنا به سال انتشار میشه حدس زد که اوضاع تکنولوژی چه طور بوده،اما نمیشه انکار کرد که کوجیما حتی اون موقع هم توانایی بالایی برای به تصویر کشیدن خیالاتش داشته و اینکه میگن کوجیما همواره شیره هر نسل رو ازش بیرون میکشه حقیقت داره.این ربات چغر و بد بدن زره اتمی داشت و همه مهم تر به تمامی تکنولوژی های کشتار جمعی مجهز بود.هر آنچه که فکرش رو بکنید!!نارنجک،اشعه لیزری،موشک،ماشین گان و... این ربات توقف ناپذیر حتی یک لحظه هم از حمله به سوی اسنیک دست بر نمیداشت.اما این ربات هم مثل اکثر باس فایت ای کلاسیک یه ویژگی بارز داشت.یک نقطه ضعف اما حتی وجود اون نقطه ضعف هم کافی نبود.و شاید همین بود که این باس فایت رو موندگار کرد.اینکه برای نابودی اون یکی از بهترین دوست های اسنیک خودش رو فدا کرد.اون خودش رو قربانی کرد تا این روبات نابود بشه..یکی از احساسی ترین لحظات سری
8- : هشت پای خندان ( Laughing Octopus)
اعصاب خورد کننده ترین باس فایت سری.مخلوقی که روی اعصاب و روان گیمر راه میرود.این موجود خطرناک یکی از مخوف ترین شکارچیان بازیه.کسی که تصمیم داره به جای نبرد در روشنایی روز اون رو در سایه ها دنبال کنه.استاد بازی های روانی به شدت پیشرفتس و تکنولوژی خاصی روش پیاده شده.این موجود سرعت بسیار زیادی داره و از همه مهم تر یک ترش تاکر واقعیه.کسی که با متلک هاش حسابی تحقیرتون میکنه و با خنده های اعصاب خورد کنش شمارو به مرز جنون میرسونه.شیوه مبارزش هم کاملا مشخصه.استفاده از غفلت گیمر و حمله به اون و سپس پنهان شدن در مکان های تاریک.تاکتیکال ترین مبارزه در کل سری.جائیکه باید برنامه ریزی دقیقی برای حمله و نابودی این اعصاب خورد کن داشته باشین.و البته اگه بتونین حسابی لت و پارش کنین حس وصف نشدنی نصیبتون میشه .
7-: مرد چاق (Fat man)
طرفدارای سری حتما جمله مروش رو به یاد دارن.میخندم و چاق میشم!یکی از اون باس فایت هایی که حسابی عرقتون رو در میاره.یا به نوعی وفادار به عناصر کلاسیکه.در مبارزه با اون ابتدا باید بمب ها و تله انفجاری رو خنثی میکردیم و همزمان از برخورد نارنجک و مواد منفجره فت من هم جاخالی میدادیم و اگه توانش بود و وقتی پیدا کردیم هم به سمت شلیک کنیم.اما مشکل اینجا بود که فت من بازیابی سلامتی خودکار داشت.یعنی نوار سلامتیش خود به خود دوباره پر میشد .در نتیجه هر چه قدر تعلل میکردیم تمام زحماتمون بر باد میرفت و دوباره باید از اول شروع میکردیم.بازی با روح و روان گیمر هرچند سخت و طاقت فرسا بود اما واقعا لذت بخش خاطره انگیز بود.یعنی به معنای واقعی کلمه میتونستین تو جمع دوستاتون به خودتون افتخار کنین که تونستین فت من رو شکست بدین(البته منظورم این نیست که شکست دادنش از بای فایت ای سری بازی dark souls سخت تره!)
6- لیکوید اسلات (Liquid Ocelot)
هر چه قدر از امثال زئوس و ماکاروف و سدلر و.. به عنوان باس فایت های نهایی نفرت داشتیم،در عوض برای این یکی خیلی احترام قائل بودیم.کسی که در قسمت چهارم چنان اندیشمندانه مبارزه میکرد که موب ه تن آدم سیخ میشد و هنوز هم صحنه نبرد متال گیر رکس و ریدی که بین او و اسنیک در جریان بود را از یاد نبردیم.دشمنی قدرتمند و صدالبته به شدت قابل احترام.خیی از طرفدارها مبارزه نهایی را نمادی از پایان دوره اول میدانند و بسیاری دیگر انرا نتیجه تکامل گیم پلی .اما هرچه که بود مبارزه با اسلات چیز دیگری بود..گیم پلی روان در عین داستان میخ کوب کننده.دشمنانی متفاوت با کینه هایی عمیق در دل.باید کار کوجیما رو تحسی کرد که این مبارزه جوری به خلق کرد تا تمامی احساس درونی اسنیکو سالا در اون نمایان باشه و در عین حال به شدت دلچسب.یکی از حماسی ترین ها..
5- نینجا سایبورگی (Cyborg Ninja)
نبردی که سراسر خشونت بود و استرس.یک لحظه غفلت برابر بود با ضربه ای سهمگین.اما جدای از ان نبرد حماسی و نفس گیر.چیزی که گیمر رو از درون خورد میکرد مبارزه نبود بلکه کسی بود که زیر اون لباس قرار داره.و زمانیکه گیمر متوجه میشه که فرانک جیگر،دوست قدیمی و وفادار قهرمان اون لباس رو به تن کرده خورد میشد.یکی از صدها خیانت و هزاران شوکی که در طول سری به گیمر وارد میشه.این نینجای توانا هرکاری میکرد.و به واقع حرفه ای بود.و حتی در طول مبارزه نامرئی هم میشد.و این کارو برای گیمر خیلی سخت میکرد..مبارزه ای که سرعت عمل در اون حرف اول رو میزد..اما در نهایت گیمر میموند و اون سوال بی جواب و ویران گر...چرا؟
4- اندوه (Sorrow)
دقیقا مثل اسمش عامل غم و اندوه میشد و چنان مصیبتی رو به گیمر وارد میکرد که گیمر تا چند ساعت خودش رو بابت طرز بازیش سرزنش میکرد..اما چرا؟مشخصه..مبارزه با سارو مستقیما به سرعت عمل یا تاکتیک و توان ذهنی نداشت.بلکه تجسم گذشته بود.یعنی اگر شما در طول بازی کشتار راه انداخته باشین تو دردسر بزرگی افتادین چون پس از رویارویی با سارو و شنیدن نقد های فلسفی اش شما وارد یک برزخ میشین..عالم رویا و در اونجا باید با تمامی ارواح قربانیانتون مبارزه کنین.و همین جاست که سارو ثابت میکنه که قهرمان بازی یک سرباز نیست یک کارگاه کشتارگاهه!
3- منتیس روانی (Psycho Mantis)
یک روان شناس اهل شوروی.او مامور حکومت وقت شوری بود و به واسطه توانایی هیی که داشت وظیفش این بود که به ذهن مجرمین نفوذ کنه.اما یکبار اون قدر عمیق نفوذ میکنه که رسما تحت تاثیر کردار مجرم قرار میگیره و به مرور زمان تکرار این عمل موجب میشه که اون رسما تبدیل به این هیولا بشه.و حتی انتخاب ماسک گاز به عنوان چهره ترسناک هم به خوبی نشون دهنده شناختش از روان ادمیزاده.نبرد با اون نبردی غیر مستقیم و نفس گیر بود.جائیکه باید علاوه بر تغییر دائم مکان مدام به سمت تلویزیون میرفتین!!ولی با این حال حتی پس از نابودی اون هم نمیشه انکار کرد که اون رسما باورها و اعتقادات قهرمان رو به بازی گرفت!
2- : فرجام (The End)
یکی از عجیب ترین کاراکترهای بازی که احتمالا همه بعد از دیدار نخست اون رو دست کم بگیرن.اما نه.این اشتباه رو نکنین!مبارزه با این اسنایپر صد ساله اصلا راحت نبود و پیش قدم بعدی اون به شدت سخت! اون هر اشتباهی رو با گلوله پاسخ میداد.و البته محل نبرد هم جنگلی بود پر از درخت.و از همه مهم تر موقعی بهتر باس فایت.میشد با یه حرارت یاب شر این باس فایت رو کند،هرچند به سختی!! اما مهم ترین ویژگی این باس فایت این بود که میشد بدون مبارزه هم اون رو کشت!!حتی بدون اینکه باهاش روبه رو شد! و این مسئله ربط مستقیمی به طول عمر این تک تیرانداز با تجربه داشت..طرفدارای سری متمعنا یادشون هست این شیوه ناجوان مردانه رو...
1- : رئیس (The Boss)
دوست داشتنی ترین باس فایت کل سری.یک نبرد ناخواسته اما مهم..رویارویی اسنیک رنج دیده و برهنه با بهترین.رویارویی استاد و شاگرد.باس همه کار برای اسنیک کرده بود.او مربی اسنیک بود.او اسنیک رو تربیت کرده بود.او همواره یاورش بود.اما حالا!!این مبارزه اساسی ترین نقش رو در پیشبرد داستان داشت.جائیکه اسنیک...بماند...تکنیک یا به طور کلی گیم پلی در این مبارزه لی بود و کوجیما بهترین برنامه ریزی رو داشت.مبارزه در زمان خودش بی نظیر بود..اما از همه مهم تر سخنان پایانی باس در انتهای مبارزه..
Boss: واسه زنده موندن یه نفر،یه نفر دیگه باید بمیره.تو مبارزه برد یا باختی نیست،فقط اونیکه تونسته زنده بمونه وجود داره.این سرنوشت همه ماست.کسی که زنده بمونه لقب boss بهش تعلق میگیره و کسی که این لقب رو بهش بدن باید تا اخر عمر مبارزه های زیادی رو تجربه کنه.
نظر شما چیه؟















پاسخ با نقل قول

علاقه مندی ها (Bookmarks)