نقد و برسی سری بازی های god of war
(مقاله اختصاصی)
سری بازی خدای جنگ همواره به دلیل داشتن یکی از بهترین گیم پلی های تاریخ گیم محبوب بوده اند.و همیشه از این سری بازی با عناوینی چون بهترین hack & slash و یا بهترین action story یاد میشود.اما استدیو سازنده این بازی (Santa Monica ) در اغاز تصمیم داشت تا برای ساخت این بازی توجه اصلی خود را معطوف داستان کند.بنا به اعتقاد استدیو اگر بازی داستان قوی میداشت میتوانست گیم پلی جذابی راهم به ارمغان بیاورد و باعث نادیده گرفتن نقایص گیم پلی شود.پس بنابراین تیم سازنده تصمیم میگیرد به جای افسانه های خاکستری ژاپنی و داستان های خیلی تین ایجر پسند به سراغ افسانه های غنی و کهن یونان برود.در نتیجه تیمی راهی یونان شدند و در مدت 8 ماه مشغول گرداوری و یادگیری قصه ها و افسانه های کن این سرزمین میگردند.پس از ان بود که سران استدیو تصمیم گرفتند تا به جای استفاده مستقیم از عناصر اسطوره ای دست به ترکیب داستان مورد نظر خود و افسانه ها بزنند.هرچند این کار ریسک بزرگی محسوب میشد اما نتیجه به شدت رضایت بخش بود.
در نتیجه بر آن شدم تا ضمن برسی دقیق و ریزبینانه بازی در ابتدا دست به روایت داستان آن بزنم
خواهش مندم دوستان تا قبل از برسی داستان سه قسمت اصلی در این تاپیک کامنت نگذارند تا دسترسی به مقالات اصلی آسان گردد.پس از قرار گرفتن داستان سه قسمت اصلی قرار دادن کامنت هیچ موردی نخواهد داشت.از شما متشکرم
در اولین قسمت از مقاله به سراغ داستان آفرینش جهان در افسنه های یونان( بنا به نوشته های هرو دوت و هزیود) میرویم.
داستان آفرینش جهان، قدرت گیری تایتان ها و سلطنت المپی ها : ( برسی دقیق و جزء به جزء)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
در آغاز، در عصری پیش تر از آفرینش تنها فضایی تهی وجود داشت که ذرات تشکیل دهنده اجزای اولیه همه چیز به مانند توده ای بی شکل در آن سرگردان بودند.این فضای تاریک و تهی را خائوس(کائوس) مینامند.سپس بعد از گذشت مدت ها ( هیچ موجودی نمی داند چه مدت زمان طول کشید) از کائوس دو فرزند زاده شد.یکی از انها شب نام داشت و دیگری اربوس.هردو آنها به سان مادر تاریک ، خاموش ، بی کران و بی جنبش بودند.بنا به گفته آریستوفان شب در سینه اربوس **** نهاد و پس از گذشت مدت ها از این *** اروس زاده شد.اروس بر خلاف والدین خود پر از عشق و تلاطم و روشنایی بود.وی با سوراخ کردن تاریکی روشنایی را پدید اورد و امکان امی*زش میان اجزا را فراهم کرد.اندک اندک در این فضای تهی نظم پدید امد و اجزای سنگین تر فرو نشستند و زمین را تشکیل دادند،اجزای سبک تر بالا امدند و اسمان را ساختند.اما در ژرفای زمین منطقه ای دهشتناک و تاریک به نام تارتاروس باقی ماند.در نهایت پس از افرینش تمامی اجزای جهان اروس خود را به تکه کوچک تر متلاشی کرد و از خود دو تکه کوچک به نام گایا و اورانوس پدید اورد.گایا مادر زمین و اورانوس پدر اسمان ها شد.از گایا و اورانوس فرزندان زیادی زاده شد.در واقع انها نخستین افریدگان زنده بودند.سه بچه نخست هیولاهایی به شدت وحشتناک از اب درامدند که هرکدام پنجاه سر و صد بازو داشتند.نام این سه به ترتیب کاتوس،گیاس،بریاریوس بود.سه فرزند دیگر به مانند سه فرزند نخست تنومند و غول پیکر بودند اما انها تنها یک چشم بر وسط پیشانی داشتند از این رو انهارا سایکلاپ میخوانند.در نهایت پس از مدت ها اورانوس و گایا 12 تایتان را زادند.مخلوقاتی به شدت بزرگ پیکر و غول اسا اما به واقع شبیه ادمیان.این دوزاده تایتان هرکدام سروری قلمرویی را یافتند.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
اوکئانوس و تتوس سروری دریاها را یافتند،هوپریون و تئا به ترتیب خدایگان خورشید و ماه گشتند.رئا سروری جهان را یافت و کرونوس جوان ترین و قدرتمندترین همگان گشت.پس از خلقت تایتان ها اورانوس نفرت خود از 6 فرزند نخست خود را اشکار ساخت و انهارا در اعماق تارتاروس محبوس ساخت.گایا که مانند هرمادری تمامی فرزندان خودرا دوست میداشت از این کار او به شدت اشفته گشت و با همدستی دیگر فرزندانش علیه او شورید.در نتیجه انها پدر را زخم زده و شکست دادند.اما از قطره های خون فروچکیده او در دریا آفرودیت(ایزد بانوی عشق و محبت خلق شد) و از انهایی که بر خشکی ریخت دو گونه ترسناک به نام جاینت ها(غول ها) و فیوری ها( الاهگان خشم و انتقام).در نهایت اورانوس خون الود شکست خورد و توسط کرونوس در اعماق تارتاروس محبوس گشت.پس از سقوط پدر این کرونوس بود که سروری هستی را یافت پس رئا را به همسری گرفت.کرونوس و رئا اولین مخلوق خود را زادند.اما کرونوس از ترس این که فرزندانش مثل او که به پدرش شوریده بود برعلیه او بشورند فرزندش را بلعید.کرونوس با چهار فرزند دیگرش هم چنین کرد.رئا که به شدت درمانده و محزون بود تلاش کرد تا ششمین فرزند خودرا از گزند همسرش بازدارد.پس او نوزاد ازه متولد شده خود را در جزیره کرت پنهان نمود و به جای نوزاد تخته سنگی بزرگ را به کرونوس داد.کرونوس هم با گمان اینکه ان سنگ زئوس است ان را بلعید.زئوس در حال بالغ شدن بود و هربار ماجره ای تازه می اموخت و از سرنوشت شوم برادران و خواهرانش اگاه میگشت.در نهایت زمانی که جوان و بال گشت با همدستی مادر و مادربزگش ماده ای توع اور به گرونوس خورانید.و کرونوس هرانچه که بلعیده بود بالا اورد.او پنج فرزند خود را به همراه تخته سنگ بالا اورد.تمامی هر پنج فرزند نخست به مانند زئوس بالغ و توانمند بودند.هستیا ، دیمیتر، هرا ، هیدیس و پوسایدون.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
زئوس و خواهران و برادرانش بی درنگ متحد شده و جنگی تمام عیار علیه پدر و پیروانش ترتیب دادند.اما به دلیل برابری قوای طرفین نبرد این جنگ 10 سال به طول انجامید.در نهایت یکی از تایتان ها به نام پرومتئوس( اوردنده اتش از اسمان به زمین پس از سلطنت زئوس) به کرونوس توصیه کرد که 6 برادر نخست خود را ازاد کند تا در این نبرد او را یاور باشند.اما کرونوس نپذیرفت.پرومته اینبار این پیشنهاد را به زئوس داد و زئوس با پذیرش ان توانست به نبرد چندساله پایان دهد و برنده جنگ باشد.او تمامی تایتان هارا به اعماق تارتاروس افکند جایی که ساکلاپ های صد دست و سگی سه سر و غول پیکر به نام سربروس از ان نگهبانی میکردند.در اخر زئوس فرمانروایی خدایان را پذیرفت و هرا را به همسری گرفت.برادرش پوسایدون خدای دریاها گشت ( سروری زمین لرزه و اسبان نیز یافت) و هادس هم خدای جهان مردگان شد.از این پس بود که زئوس و هرا فرزندان زیادی را به دنیا اوردند که هرکدام به نوبه خود خدای چیزی شدند.اما گاها پیش می امد که زئوس و پوسایدون در قالب انسان ها در ایند و با ادمیان همب*ستر گردند.در نتیجه ان فرزندان دارای قدرت های ویژه ای میشدند اما هیچ گاه پدران خویش را نمی یافتند.در نهایت زئوس پس از مدت ها با وض قوانین خاص سعی داشت تا اوضاع را در دست داشته باشد.او وضع کرد که هیچ خدای نامیرایی حق مبارزه با هم جنس خود را ندارد.همچنین وضع کرد که خدایان المپ حق همب*ستری با ادمیان را نیز ندارند(هرچند خود پیسوته این قانون را میشکست) و هیچ خدای حق دخالت مستقیم در امور آدمیان را ندارد...در اخر هم تمامی خدایان در کو الیمپوس(بلند ترین کوه یونان) سکنا گزیدند و از این رو انهارا المپی میخوانند.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
قسمت بعدی : برسی داستان قسمت اول بازی GOD OF WAR
در پناه حق
یا علی