سلام ...
یه مدت نبودم تصمیم گرفتم با یک تایپک جالب دوباره تاپیک بزنم . موضوع تاپیک هم که تو عنوانش معلوم است . میخوام در مورد محرم که الان توش هستیم و مسائل حاشیه ای اون صحبت کنم . بسم الله ...
* برادران مدیر بدونن اون مسئله ای که من تو گفت و گوی مدیرا اعلام کردم هنوز پا برجاست و با این تاپیک نظرم عوض نشده *
---------------------------------------
خب قبل از گفتن هر کلمه ای میخوام یه کم در مورد خودم صحبت کنم . چون میدونم این تاپیک میتونه خیلی بازخورد داشته باشه بنابراین اول عقاید خودم رو میگم تا مشکلی پیش نیاد و همه با عقاید خوده من آشنا بشن :
1 - من یه آدم کاملا مذهبی هستم و یعنی به خدا پیغمبر و اون دنیا اعتقاد دارم . از خدا هم مثل سگ میترسم . نمازم رو میخونم . عاشق ابوالفضل هستم و افتخار میکنم که اسمم حسین است . حالا اگه بعضی از شما فکر میکنی این چیزا باعث عقب افتادگی است آره من عقب افتاده هستم .
2 - من با اینکه مذهبی هستم اما با بعضی ها که میدونم همه میشناسیدشون شدید مخالف هستم . با بعضی از حرف های چرت و پرتشون مخالف هستم . نمونه ی یکی از این حرف ها هم این است : آلودگی اخیر تهران به دلیل بی حجابی بوده !!! یا تبریز به دلیل بی حجابی زلزله اومده !!!
3 - به کسی کاری ندارم . نه به خوش حجابی کسی نه به بد حجابی کسی . ولی طبق تکلیفی که دارم بعضی اوقات قاطی میکنم و حرفم رو میگم . تو این تاپیک هم میخوام تو همین موضوع زوم کنم .
4 - من یه اخلاقی دارم که همه رفیق های نزدیکم میدونن . من هر آدمه ** و کثافتی که باشم هیچ وقت به ناموس مردم نگاه نکردم . حاظرم سره این قضیه دست رو قران بزارم . چون هر وقت بخوام به یه دختر نگاه کنم خودمو جای پدر یا برادر اون دختر میزارم و نتیجه ی کاره خودمو میفهمم .
5 - من خواهر ندارم و از روی مسائل دینی هم این اخلاق رو ندارم . کلا توی مرامم این است که به ناموس مردم نگاه نکنم . چون شاید خوده منم یه روزی دختر دار شوم و ....
خب این عقاید من که هر کی میتونه هر فکری در موردش بکنه .. خب حالا میریم سره موضوع اصلی . فقط قبلش یه چیز رو بگم . تمامی حرفام به همین محرمی که توش هستیم و به همون ابوالفضلی که عاشقش هستم راست هست و دروغ توش نیست و طبق عقاید خودم تو همین حرف های بالا هست و هر کسی میتونه مخالف باشه و نظر خودشو بگه .
![]()
چند روز قبل از تاسوعا ما سره کلاس فیزیک بودیم که ما معلم رو مجبور کردیم که درس نده و صحبت کنیم . معلم هم گفت باشه فقط شما یه موضوع بدید که دربارش بحث کنیم . امیر رلیقم پا شد و گفت آقا بیا در مورد این بی حجابی توی عاشورا صحبت کنیم ( جالب اینجاست که همین رفیقم تیریپ سوسل و موسول هست ) گفت آقا اصلا معلوم نیست این روزا توی خیابان مردم عزاداری میکنن یا میان عروسی . معلوم نیست محرم است یا شوی لباس .
من از این حرفش خندم گرفت چون تا اون روز شبا هیئت نمیرفتم و توی خونه میموندم تا یکشنبه شد و من قرار شد با رفیقام بریم هیت محلمون . شب اول چون دسته ی هیئتمون بیرون نمیرفت ما هم همش توی مسجد بودیم و سینه زنی میکردیم . تا 2 شنبه که دسته ی مسجد ما بیرون میرفت و منم قرار بود مثل همیشه توش باشم ولی خدایی وقتی اطاف دسته رو دیدم ( دشمه در مسجد زنا جمع شده بودن تا دسته رو ببینن ) حضرت عباسی بیخیال شدم . واقعا خیلی وضعه فجیعی بود و من تازه به حرفه رفیقم رسیدم که گفت معلوم نیست محرم است یا شوی لباس .
رفیقام گیر دادن که حسین بیخیال بیا بریم تو که هر روز از این زنا تو خیابون میبینی حالا چی شده که من نرفتم و رفتم تو مسجد نشتسم با بابام و رفیقاش صحبت کردیم . یه نماز هم زدیم تا دسته اومد . دسته ی ما همیشه وقتی میاد دمه دره مسجحد میرسه وایمیسه و چند دقیقه زنجیر زنی میکنه و کله محل هم میان تا اون مراسم رو ببینن . من هرسال توی صف زنجیر زن ها بودم غیر امسال که از توی مسجد مراسم رو میدیدم . تنها بودم که خدایی اشک توی چشمام جمع شد . از تو همون مسجد نگاه کردم و لذت بردم .
خلاصه گزشت تا شد شب عاشورا . من واسه خاطر یه سنت که نمیتونم بگم همیشه شب عاشورا به عشق حضرت ابوالفضل و نذرم سرم رو خونی میکنم . یعنی پیشونیم رو با خون گوسفند که قربونی میکنن خونی میکنم . اون شب تنها شبی بود که من با دسته بیرون رفتم اون واسه همون نذر بود .ولی خدایی تمام مدت روبه روم رو نگاه میکردم و موقع مراسم زنجیر زنی هم سریع رفتم توی مسجد .
ظهر عاشورا هم با رفیق های مسجدیم که همیشه این موقع همدیگه رو میبین مخودمون رو گل مالی می کردیم و جلوی دسته ی زنجیر زن ها سینه زنی میکردیم هم کاری نکردم و بیخیال شدم .
یعنی در کل عزاداری من فقط به محدوده ی توی مسجد و سینه زنی ختم میشد .
![]()
خب حالا دلیلم رو از این حرف ها میگم .... من همونطور که گفتم هر آدم کثافتی باشم به ناموس مردم نگاه نمیکنم . حالا چه برسه که این کارو توی محرم و ماهی که من عاشقش هستم و همه ی گناهایی رو که میکنم دور میریزم . نمیگم چشمم پاکه ولی با این کارا تونستم حداقل گناه چشم چرونی توی محرم رو از گناهام پاک کنم .
یک مسئله هم هست که واقعا چرا بعضی ها با این قیافه ها به این مراسم میان ؟ من خودم به این جمله که شاید یه زن بی حجاب بیاد داخل مسجد و با چادر برگرده موافقم اما اینا اصلا توی مسجد هم نمیرن ... این عده فقط برا خودنمایی میان توی مراسم . نه تنها زن ها بلکه مرد ها هم این کارها رو میکنن . نمونش یکی از بچه محل های ما که قبلا توی گروه موزیک دسته ( طبل زن ) بود ولی گندش در اومد و انداختنش بیرون .... دیگه توضیح نمیدم در موردش .
من همونطور که گفتم کاری به کسی ندارم ولی آدم واقعا اعصابش خرد میشه اینا رو میبینه . تظاهر نمیکنم چون اهلش نیستم . این حرف ها رو میزنم چون عشق حسین و ابوالفضل دارم و نمیتونم ببینم اینطوری به مراسمش بی احترامی بشه . اون کسی که با تیریپ داغون میاد بیرون میتونه هر دلیلی داشته باشه ولی هر چی باشه موجه نیست که توی مجلسی که با اسم حسین و ابوالفضل ( فرقی نداره هیئت قلابی یا واقعی ) با اون تیریپ فجیع پا میزاره .
یه چیز هم این وسط هست که اینا واقعا فکر میکنن که خوشگل هستن ؟ یا با این کارا خوشگل میشن ؟ توهین نمیکنم ولی این زیبایی های احتمالی هم برای چند ساعته و بعدش ته دل آدم رو میزنه . پسره میاد زیرابرو برمیداره تا خوشگل بشه .. ای خاک تو سرت !! فقط مونده بره اونجا هم بکنه وسطش یه خط بندازه . یا اون دختره میاد جوری تیریپ میزنه که مثلا 2 نفر نگاش کنن . ای خاک تو سره تو که میخوای همه نگات کنن و یه جورایی تو ذهنشون یه حالی بهت بدن و....
-------------
خب این از حرف های من .. خیلی از حرف ها رو نتونستم بزنم و جا موند .. ولی همین ها هدف اصلی منو رسوند . میدونم الان خیلی ها با این صحبت ها مخالف هستن و اگر نظری دارن من از نظراشون استقبال میکنم و توهینی هم بهشون نمیکنم .
* بنده اعلام آمادگی برای شنیدن القابی مانند : امل , عقب مونده , خ**ه مال , حاجی ( که البته هستم .) , شاسگول و..... میکنم *
خب اینم ازاین تاپیک ..خوشحال میشم نظرات شما رو هم بشنوم ....
یا علی....








پاسخ با نقل قول
...من و خیلی های دیگه نمی خواستیم دسته رو ببینیم و میخواستیم رد شیم . تنها جایی که میشد رد شد از اون خیابون درست همونجای تنگی بود که دختر خانم ها وایساده بود.





)




علاقه مندی ها (Bookmarks)