سلام
میخام امروز ماجرای پدری رو تعریف کنم که رسلینگ ه ا رد کور مدیون زحمات و خونریزی ها و خشونت هاشه پدری که از جون و دل مایه گذاشت تا رسلینگ
ه ا ر د کور تو دنیا از بین نره پدری که اگه زحماتش رو بدونید بدون شک اولین و آخرین جمله ای که میتونید در مورد بگید اینه که بهش بگید حاجی دمت گرم
اون الان 35 سالشه از 18 سالگی بطور جدی وارذ رسلینگ شد قبلش تو رشته کشتی فرنگی بود اون تو سن 18 سالگی وارد رسلینگ شد و در سال 2007
با اومدن به کمبت زون رسلینگ رسما دیبوت کرد و به عنوان یک رسلر رسمی شناخته شد
اومد که پایه های یک سبک رو به ریزش رو ترمیم و مستحکم کنه اون فقط و فقط یک هدف داشت اونم زنده کردن خشونت و خونرویزی در رسلینگ بود هنوز 6
ماه از حضورش تو کمبت زون نگذشته بود که اولین درخواست خودش رو با جان زندینگ داد گفت من میخوام با تو یک مسابقه بدم اونم از نوع خشن و خونریز
جان زندینگ که اونموقع در آستانه 40 سالگی بود کله خر تر از پدر بود و درخواست پدر رو قبول کرد و پدر تونست او سبک مسابقه رویایی خودش رو که چیزی
جز خشم و خون نبود با جان زندینگ موسس کمبت زون برگزار کنه
پدر تو یه مسابقه سیم خاردار تونست به طرز وحشتناکی در مدت 70 دقیقه جان زندینگ رو شکست بده و این مسابقه مقدمه خشونت و خونریزی های
پدر شد و تونست با این مسابقه مل بمب تو دنبا بترکه و از تمام رسلینگ فن های دنیا لقب بولدزر رو دریافت کنه
پدر واقعا هم مثل بولدزر همه چی رو از سر راه خودش برمیداشت و خون تمام رقیبانش رو تو رینگ کشتی ریخت هر سال خشن تر سال قبل و مسابقه ها
وحشتنک تر از سری های قبل پدر بقدری خشن بود که رسلرهای دیگه جرات مسابه دادن با اونو نداشتن چون واقعا وحشی و غیر قابل کنترل بود
پدر عاشق مسابقاتی بود که توش بشه از چاقو میخ سیم خاردار صندلی بلوک سیمانی و خیلی چیزای دیگه برای اسیب زدن و زخمی کردن و خونریزی استفاده کرد
تا اینکه تو پی پی وی کیج اف دس 2014 برای پدر اتفاق جالبی رخ داد که حتی تو اوج زخمی و خونین بودن از شدت خوشحالی میخندید و امیدوار بود
پدر تونست تو قفس مرگ برنده مسابقه بشه و اولین قهرمانی تایتل سنگین وزن رو تجربه کنه تو این مسابقه 6 رسلر باید با هم در داخل ففس مسابقه
میدادند اونم نه قفسی مثل مسابقات داخل قفس تو WWE قفس کمبت زون با قفسای دیگه فرق داره چون تو این مسابقه معمولا بالای 4 رسلر تو قفس
باید باشن و توی قفس هر ور وسیله ای که فکرش رو میکنی برای ضریه و اسیب زدن وجود داره و پدر تو یه همچین مسابقه ای تونست قهرمان تایتل سنگین وزن
کمپانی بشه
البته پدر قصه ما همیشه هم خشن و خونریز نیست اون تو جشن کریسمس سال 2015 واقعا سنگ تموم گذاشت و کاری کرد که خیلی ها اونو علاوه بر
خشن بودن یه ادم شوخ و مردمی هم بدونن
همه چیز داشت به همین روال پیش میرفت تا ماجرایی در اواخر سال 2016 در پی پی وی کیج اف دس رخ داد که سبب شد پدر ما واقعا پدر بشه
اون تو مسابقه قفس مرگ با خیانتی که به هم تیمی خودش کرد باعث شد گروهشون که یک قدم بیشتر به پیروزی فاصله نداشتن شکست بخورن
مت هدفش رو از این حرکت تحول و تغییر در روند مسابه دونست و بر این عقیده بود که این پیروزی حق تیمش نبود و حق تیم مقابل بود که به پیروزی
برسه حرف از عدالت و انصاف میزد و میگت عدالت و معرفت باید همیشه اجرا بشه و افراد شرور و خطا کار باید با مهربونی و مهر پدری خونشون ریخته
بشه و ادب بشن بنابراین اون خودش رو رسما پدر روحانی رسلینگی معرفی کرد و لباس و ظاهر خودش رو تغییر داد و شبیه راهبه های مسیحی شد
پدر گفت از این به بعد من پدر کمبت زون هستم و با هر بی عدالتی مقابله میکنم اما نه بصورت ظاهری بلکه بصورت باطنی یعنی با محبت و مهربونی خونریزی
میکنم همون اصطلاح با پنبه سر بریدن و رسما خودش رو مجری عدالت دونست
و به درخواست پدر اولین پی پی وی ای که در سال 2017 برگزار شد اسمش رو بیداری گذاشتند یعنی کمبت زون از این به بعذ بیدار است و با بیداری و هوشیاری
به مسابقات نگاه و توجه دارد و حق کسی ضایع نخواهد شد و مجری عدالت هم پدر خواهد بود یعنی اگر خطا یا بی عدالتی وجود داشت شخص خطا کاربا پدر مواجه
میشود و بصورت خیلی مهربانانه و احساسی خونش ریخه میشود تا عبرت بگیرد بنابراین دوستانی که در ماه ژانویه 2017 پی پی وی بیداری رو دیدند کاملا متوجه شدند
که ریان چیست و دیدند که مت ترمونت چه بلایی به سر رسلر جوی جانلا آورد و چه خونریزی وحشتناکی رو در رینگ پدر به راه انداخت
این فقط یه داستانی از ماجرای شناختن پدر بود اینو گفتیم که یه بیوگرافی مختصری از پدر تو انجمن به کاربرا گفته باشیم
قسمت دوم تاپیک افتخاراتیه که پدر در طول این چند سال کسب کرده که تصمیم گرتم به دلیل زیاد طولانی نشدن مقاله قسمت دوم رو بعدا تو همین تاپیک
خدمت دوستان عنوان کنم . فعلا تا همین حد از مقاله تقدیم شما باشه تا قسمت دوم رو به زودی تو همین تاپیک مطرح کنم
با تشکر
فعلا همراه ما باشید .......
علاقه مندی ها (Bookmarks)