amir-aghaei

نوشته اصلی توسط seraph

درود

در دوره ی قاجار و مخصوصا فتحعلی شاه ، رابطه ی ایران و روس از هر لحاظی بسیار بد و دشمنانه بود .

روسیه ، دریاهای آزاد را میخواست و همچنین در قفقاز سنگ اندازی میکرد ( به خاطر اینکه مردمش خواستار جدایی بودند و همچنین قفقاز مرکزی و جنوبی و شرقی نیز مردمانش دوستدار و هواخواه ایران بودند ) .

به دلایل شکل گیری جنگ ایران و روس ، منطقه ی حاصل خیر گرجستان رو هم اضافه کنید

در سال 1215 ، گئورگی حاکم گرجستان ، رفت زیر پرچم روسیه و تحت الحمایگی آن هارو پذیرفت ، برادرش چون مخالف این قضیه بود به دربار این پناهنده شد ، تزار روس این امر رو بهونه کرد تا قفقاز رو تصرف کنه بنابراین او تفلیس را تصرف کرد .


در سال 1218 ، گنجه با وجود دفاع دلاورانه ی حاکمش ( جواد خان قاجار) ، تصرف شد به دست روس ها افتاد ، خانات ایروان و قره باغ نیز به دست روس ها افتادند .

فتحعلی شاه وقتی این خبر را شنید ، سپاهی به فرماندهی عباس میرزا برای مقابله با روس های اعزام کرد .

عباس میرزا به آذربایجان رفت ، محمدخان قاجار که حاکم ایروان بود و تسلیم روس ها شده بود باید سرکوب میشد .

فرمانده ی روس ها در اچمازین مقابل ایرانی ها صف آرایی کرد و سه روز این نبرد ادامه داشت تا اینکه فرمانده روس ها دستور عقب نشینی داد ، محمد خان هم که شکست روس هارو دیده بود تقاضای عفو و بخشش کرد از عباس میرزا .

در صبح ششم ربیع الثانی ، فرمانده ی روس ها دستور شورش ناگهانی داد و این شورش داشت باعث پراکنده شدن سپاه عباس میرزا میشد که نیروهای کمکی فتحعلی شاه از راه رسیدند و ایران این نبرد رو پیروز شد ، محمد خان بخشیده شد و حاکم ایروان باقی ماند ، حاکم نخجوان هم به حکم فتحعلی شاه ، کلبعلی خان شد .

فرمانده ی روس تصمیم گرفت که به سواحل گیلان و سپس تهران لشگرکشی کنه و کلا ایران رو تحت الحمایه روس کند

شوش و قره باغ تسلیم شدند ، اما فرمانده ی روس ها به قتل رسید در سال 1220 در همین جنگ ها ، حسینقلی خان و ابراهیم خان ، سَر فرمانده ی روس رو با چاپار به تهران فرستادند !

شاه ایران دستور تنبیه حاکمان قره باغ و شوش رو داد و همچنین دستور داد تا با نیروهای روس مقابله بشه .

نیروهای روس به خیال تسخیر گیلان به اون شهر حمله بردند و به خاطر تلفاتی زیادی که دادند ، در تسخیر گیلان ناموفق بودند .

گوودیچ جانشین سیتسیانف ( فرمانده ی به قتل رسیده ی روس ها ) شد و به در یک حمله ی غافلگیرانه به ایروان حمله کرد اما شکست خورد و برگشت .

عباس میرزا برای اینکه پاسخ این کار را داده باشد ، از تبریز به نخجوان رفت و در نزدیکی های دریاچه ی گوگچه و ایروان با روس های درگیر شد و آن هارا شکست داد .

در سال 1225 ، حسین خان قاجار علیه روس ها شورش کرد و بسیاری از آن هارا اسیر کرد و به تهران فرستاد .

در این زمان ها بود که هیئت نظامی انگلیس وارد ایران شد و به خاطر دوستی و رابطه ی خوب ان ها با روس ها ، میخواستند بین ایران و روس صلح برقرار بکنند که عباس میرزا مخالف صلح بود و این باعث شکل گیری نبرد در اصلان دوز شد .

در اصلان دوز ، روس ها ناگهانی به سپاه ایران حمله کردند ولی با مقاومت ایرانی ها رو به رو شدند ، ولی اختلافاتی که بین سپاه ایران ایجاد شد باعث عثب نشینی ایرانی ها به تبریز شد و اصلان دوز به دست روس ها افتاد

شاه ایران که این وضعیت را دید ، تقاضای صلح کرد ، روس ها که خود نیز درگیر جنگ با ناپلئون بناپارت بودند ، از این پیشنهاد صلح استقبال کردند و اینگونه شد که در 29 شوال 1228 هجری قمری ، در قریه ی گلستان ، عهدنامه ی ننگین و شوم گلستان در 11 فصل امضا شد ، همین عهدنامه هم باعث نامشخص شدن مرزهای طبیعی ایران شد ...

مشخص نبودن مرز های ایران ، باعث شورش حاکمان لب مرز بود ، یکی از آن ها حسین خان حاکم ایروان بود ، علت شورش این شخص هم این بود که چون اون نمیخواست به دولت ایران مالیات پرداخت کنه یقینا عباس میرزا او را سرکوب میکرد ، بنابراین او میخواست بین ایران و روس جنگ باشد و ولیعهد حواسش به جنگ با روس ها باشد .

ظلم و ستم روس ها به مسلمانان قفقاز ، نارضایتی حاکمان ایرانی از تصرف سرزمین ها توسط روس ها ، دو عامل مهم در شروع دوباره ی جنگ بود .

عباس میرزا در یک حمله ی غافلگیرانه ، باکو ، دربند ، شوشی ، تالش ، ایروان و داغستان و تمامی ولایات از دست رفته ی ایران را که به دست روس ها افتاده بود تصرف کرد و به ایران باز گرداند .

سردار معروف روس ها (پاسکوویچ ) که درگیر جنگ روسیه و عثمانی بود از این جنگ ها کنار رفت و فرماندهی رو به یک شخص دیگر سپرد و خودش فرماندهی سپاه روس در قفقاز را برعهده گرفت ، ابتدا قره باغ و ایروان رو تصرف کرد و در تالش و لنکران هم سپاهیان ایران رو درهم کوبید و عازم گنجه شد ، عباس میرزا نیز با 30.000 نیرو عازم گنجه شد و نبرد بزرگی شکل گرفت ، نیروهای ایران به فرماندهی عباس میرزا در حال شکست دادن این فرمانده ی بزرگ روس ها بودند که با خیانت آصف الدوله ، نیروهای ایران شکست خوردند و عقب نشینی کردند و سپاه روس به طور کامل پیروز شد .

( آصف الدوله صدر اعظم جدید ایران بود و باید نیروی کمکی اعزام میکرد در زمان مشخص شده ، اما او این کار را نکرد تا عباس میرزا شکست بخورد )

~~~~

یک نکته ای خارج از مستند اینه که ، در بدترین دوران های ایران در تاریخ ، در زمان هایی که بدترین پادشاهان و بی لیاقت ترین پادشاهان بر ایران فرمانروایی میکنند ، در اوج دوران ناامیدی ، همیشه یک کور سوی امیدی به وجود اومده و وجود داشته.

در زمان حکومت افغان ها بر ایران ، در زمانی که هیچکس توانایی بلند شدن و باز پس گیری کشور را نداشت ، پسری از خراسان قیام میکنه ، نادرشاه افشار بعدها به بزرگترین فاتح زمان خودش تبدیل میشه ، افغان ها ، روس ها ، عثمانی ها را از ایران بیرون میندازه و حکومتی بزرگ را تشکیل میده .

در اوج بی لیاقتی فتحعلی شاه ، پسری به نام عباس میرزا در برابر روس ها قد علم میکنه و اگر بهش خیانت نمیشد ، روس ها و فرمانده ی بزرگشان شکست میخوردند .

در زمانی که پادشاه ایران از چنگیز فرار میکرد ، پسری به اسم جلال الدین در برابر سپاه چنگیز می ایستد و بارها اون هارو شکست میده و چنگیز رو وادار به ستایش میکنه .

و صد ها مثال دیگه ...

امیدوارم لذت برده باشید .