موضوع: اگه يك ميليارد بهت بدن چيكار ميكني؟

[size=xx-small][align=center]

1 . میرم یه هفت - هشت تا سانتریفیوژ میخرم

مفهوم : آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند

2 . به انتفاضه فلسطین کمک میکنم

مفهوم : اگر هر مسلمانی یک تــُف روی اسرائیل بیندازد اسرائیل را آب میبرد

3 . به هوگو چاوز کمک میکنم

مفهوم : هوگو توپولو دوست ماست :4

4 . در جزایر طاسمانی سرمایه گزاری میکنم

مفهوم : ندارد


در کل سفـ ـارت روسیه لانه جاسوسیه ( در مورد چین هم صادقه )
[/align][/size]

[align=center].


خـداحافـظ ايـران


[/align]

ممیرفتم یک سال تمام PPV ها رو زنده میدیدم.(ردیف6)
اگه با قی موند دوباره میزاشتم تو بانک دوباره برنده شم.

اگه یه ملیارد بدن:
1.خونه میخرم
2.یه کار نون آب دار دست و پا میکنم
3.بقیه ش رو هم سر مایه گذاری میکنم حساب هفت

اول کل پولمو میریزم تو بانک بعد میرم سفارت کره تو تهران تقاضای مهاجرت میدم بعد از اینکه توی امتحان زبان کره ای و تاریخ قبول شدم حسابمو میبندم بعد میرم فرودگاه امام میپرم میرم سئول بعد از چند روز تو هتل موندم میگردم یک خونه توپ توی خیابان ( 테헤란로 ) سئول پیدا میکنم و میرم توش یک کارو کاسبی توپ مثل یک بار راه میندازم شاید هم یک شرکت معماری راه انداختم بعدشم میرم جزیره چجو / پوسان / چولای / کیاگسا و.... رو میگردم وکلی حال میکنم.... یک هیوندای EQQUS 2011 هم میخرم شاید از اونجا هاواایی هم برم......

همشو خرج فروم وبچه های انجمن میکنم!!!

[align=center]اول يه رينگ ميخريدم بعد همه ي بروبچ انجمن رو دعوت ميكردم به همكاري تو ليگي كه تازه تاسيس كردم.(چاكر همشون هم هستم)بعد يه پي پي وي برگزار ميكردم.البته براي پي پي وي هاي اوليه از اين يارو ها كه صندلي واسه عروسي سفارش ميدن ميگرفتم تا تماشاچيا رو اونا بشينن.آقا اين ليگ پيشرفت ميكنه و ما هر روز به پولمون كه نصف شده بود اضافه ميشه يه سايت رسمي ميزنيم و تور هاي خارجي برگذار ميكنيم.بعد كه پيشرفت فراوان كسب كرديم وTNA رو ميخريم بعد WWE رو هم رو هوا ميزنيم.سينا رو يه مقام خوب ميدم بهش(توالت شوي اعظم) بعد ديگه هيچي ديگه كلي معروف ميشيم.سالها بعد هامون رو مدعوت ميكنن برنامه ي WWE persia .

ببين چه قدر اقتصادي فكر كردم.با يه پول كم به كجا رفتم.

البته ناگفته نماند كه من قرض الحسنه ندارم و تمام كوتاه مدتن حسابام.پس قضيه منتفي شد.

(اميدوارم شوخي هام رو جدي نگيرن دوستان)[/align]

اول یکم شاد میشم.
بعد یادم میوفته که بابا ما از این شانس ها نداریم.
بعد که متقاعد شدم که برنده شدم یادم میوفته که حسابام سرمایه گزاری هستند.