وقتی کارشناسان برای رسانه*ها سه عنصر «سرگرمی، آموزش و ارتقای بینش فرهنگی» را در نظر گرفته*اند و هنر به معنای زبانی فراگیر و رسانه*ای بدون مرز، در این میان، مخاطبان را با هر زبان و عقیده و ملیتی جذب می*کند، باید دانست که عدم عرضه کالا از سوی فروشگاه هنری بزرگی چون تلویزیون، راه را برای دیگران باز می*کند؛ دیگرانی که به وبی از وجه غالب «هنر» در راه اهداف خود استفاده می*کنند.
حال وقتی در «سریال*ها» *به واسطه غالب بودن وجوه هنری بر سایر وجوه، ارتقای فرهنگ از مهمترین موارد است، شبکه*ای همچون فارسی*وان باید هم از ماطبان ایرانی تشنه مجموعه*های تلویزیونی دلبری کند. «داستان، کیفیت*ها، رفتارها، گفتارها، برخوردها، تضادها، هیجان و تعلیق، کشمکش و درگیری» به عنوان وجوه هنری یک مجموعه تلویزیونی، با بازی*هایی دم دستی اما باورپذیر می*تواند مخاطب را به خود وابسته کند چه آنکه همه جریان*ها در بستری اجتماعی و ملودرام رخ بدهد.
در واقع داستان به عنوانی مهم*ترین محمل، زمینه پیدایش شخصیت*هایی با طبایع متفاوت و متضاد را فراهم می*کند تا در بزنگاه*های رویدادها و اتفاقات طراحی شده در داستان «خود حقیقی» اشخاص کشف و افشا شود و بدین تریتب مخاطبان به وجه یا وجوهی پنهان در وجود انسان پی ببرند.
هر چه این طراحی، اشخاص، رویدادها و. . . ماهرانه تر، پیچیده تر، پر تعلیق*تر و عمیق*تر باشند، تأثیرگذاری بیشتری را در پی دارند، در این رهگذر و در شرایط معاصر که آگاهی*های عموم مردم، به ویژه در کشورمان با ریشه*های غنی فرهنگی، از سطحی بسیار بالا برخوردار است، به این مهم باید هر چه بهتر و بیشتر توجه شود. مخاطب امروز دیگر به راحتی پذیرای آثار سطحی و یکنواخت نیست و به واسطه تجربیات تاریخی و آگاهی*های اجتماعی به راحتی هر اثری را نمی*پذیرد و تعقیب نمی*کند.
در واقع مخاطبان در صورتی که این نوع آثار «باورپذیر» باشند به تماشایشان می*نشینند. برای باورپذیر شدن نیز حداقل این است که داستان به گونه*ای طراحی شود که اشخاص، از وجوه انسانی برخوردار باشند، به تعبیر دیگر در آثار نمایشی اشخاص باید دارای چند وجه (از جمله ویژگی*های فردی، خانوادگی، اجتماعی و روانی) باشند تا از سوی مخاطب پذیرفته شوند. اینها همه در شرایطی است که بررسی اجمالی سریال*های این شبکه نشان می*دهد اغلب قریب به اتفاق بدون چنین شاکله*ای هستند و اغلب سریال*های این شبکه انسان*هایی تک بعدی، بدون دغدغه*های مرسوم یک انسان اجتماعی را نشان می*دهد که فقط حول موضوع تک بعدی سریال حرکت می*کنند.
این مجموعه*ها اغلب با تأکید بر جنبه*های ظاهری، اما جذاب و قصه*هایی یک نواخت و قابل پیش*بینی ساخته و پخش می*شوند و استفاده از جذابیت*هایی همچون داستان*های عاشقانه، زنان زیبا و. . . این رویکرد سطحی را افزایش هم می*دهد. در حقیقت این شبکه تنها مخاطب را «سرگرم» می*کند؛ حال باید پرسیداین شبکه با سریال*هایی چنین سطحی، چگونه مخاطبان بسیاری را جلب کرده است؟
و پاسخ این سؤال مشخص است؛ دست*های خالی رسانه ملی. به نظر می*رسد باید برای یافتن راهکارهایی دقیق، مؤثر و مبتنی بر ذائقه مخاطبان ایرانی کاری کرد چرا که می*توان گفت کم کم دارد دیر می*شود!
[align=center]لطفا فقط به تبادل نظر بپردازيد.از توهين بپرهيزيد و كاري نكنيد كه مديران مجبور به قفل كردن بشن[/align]







پاسخ با نقل قول
اگه خودت نوشتی که باید بگم داری حروم میشه تو ایران
[/align]


علاقه مندی ها (Bookmarks)