«فرانس بکن باوئر» نقش خودش را بازي مي کند. «ديويد» و «ويکتوريا بکام» نقش هايشان را به هنرپيشه هاي بدل سپردند. «ويني جونز» در «گارفيلد 2» به جاي «رومل» حرف مي زند و ... .
آنچه مي خوانيد داستان هايي است از نقش آفريني ستارگان فوتبال بر روي پرده عريض سينما.
1. وسترن آلماني (Potato Fritz (1976 در گيشه فروش نکرد، موضوعي که تا مدت هاي مديد نمي گذاشت، ارزيابي منصفانه اي از نقش «اشتارک»، گروهبان پليس فيلم صورت بگيرد. «پل برايتنر» بازيکن تيم ملي آلمان در دهه 70 ميلادي در اين نقش بازي کرد. منتقدي مي گويد: بازي ساده و حساب شده زير پوستي که مي خواهد بگويد «من اصلا اينجا چه کار دارم؟» مي تواند مخاطبان سينما را به وجد بياورد. تنها موضوع تلخ و ناخوشايند براي هواداران برايتنر اين است که اسبش به مراتب بهتر از او بازي مي کرد.»
2. اين فيلم براي برايتنر شروع پيشرفتي بزرگ در سينما بود. او در «بي قرار» (1983) نقش فوتباليستي را بازي کرد که روياي تبديل شدن به هنرپيشه اي بزرگ را در سر دارد.
او بعدها در تريلر «کونيونگا – قتل در آفريقا» (1986) در کت اسپورت کتاني ِ مد آن دهه، ايفاگر نقش وکيل «بزگن» بود.
3. در کمدي هندي – انگليسي «Bend it like Beckham» به نظر مي رسد، اين خود بکام ها هستند که در صحنه کليدي فيلم در فرودگاه آفتابي مي شوند. البته نقش ديويد و ويکتوريا بکام را در اين فيلم هنرپيشه ها بازي مي کنند. اگر چه بکام هاي واقعي مي خواستند در اين فيلم نقش آفريني کنند، اما آنها در نهايت تنها فيلم را پس از توليد تماشا کردند.
4. « پيتر نويرورر» مربي وحيد هاشميان در بوخوم – نيز به افتخار هنرپيشگي نايل شد. اين مربي در گفت و گو با روزنامه آلماني «Zeit» با غرور از آن دوران ياد مي کند: «در فيلم «بوق» به عنوان دانش آموز بازي کردم. فيلمي كه در شبکه WDR پخش شد. سياهه لشگري بودم که توپي را در دست داشت و بايد اين ديالوگ کوتاه را مي گفت: «صبح به خير، آقاي دکتر!»
5. «ترنس هيل» در سال 1983 در فيلمي به نام «دن کاميلو» در حالي به بازي پرداخت که کارگرداني اين اثر را نيز خودش بر عهده داشت.
منتقدان اين کار او را جسورانه ارزيابي کردند چرا که اين فيلم نسخه تازه اي از شاهکار افسانه اي و کلاسيک «فرناندل»، کارگردان بنام ايتاليايي بود. در هر حال هيل در اين فيلم براي مسابقه فوتبال برابر دار و دسته کمونيست «پپونه» از فوتباليست هاي باتجربه استفاده کرد. از جمله اين بازيکنان حرفه اي مي توان به روبرتو بونن سنا و کارلو آنجلوتي اشاره کرد. البته اين ستارگان قديمي هم نمي توانند، مانع از آن شوند که بازي فوتبال گهگاه در تئاتر صرف غرق نشود. براي نمونه زماني که دن کاميلو اجازه دارد، بدون هرگونه مجازات با پرچم کرنر به بازيکن حريف بکوبد.
6. «فرار به سوي پيروزي» يکي از شناخته شده ترين فيلم هاي فوتبالي است، چرا که در مسابقه فوتبال ميان نيروهاي اشغالگر آلماني و اسيراني از متفقين بزرگاني چون «پله»،« بابي مور» و «اسوالدو آرديلس» پا به توپ مي شوند. البته صحنه هاي زيباي فوتبال با اشتباه بزرگ در به کار گيري «سيلوستراستالونه» خراب مي شود. بر اساس نقدي که به اين فيلم صورت گرفت، استالونه که به عنوان دروازه بان ارتش زندانيان بازي مي کند، همانند گاو کوهان دار کوهستاني است روي ماسه.
7. نبايد از ياد برد که در «فرار به سوي پيروزي» اين تنها بزرگاني چون پل فان هيمست، کاسيميرس دينا و کو پرينس (بازيکن مطرود سال هاي نخستين حضور کلن در بوندسليگا) نبودند كه در فيلم حضور داشتند، چندين بازيکن وقت ايپسويچ تاون، قهرمان آن زمان جام يوفا نيز در آن فيلم نقش آفريني کردند. همچنين نبايد فراموش کرد که مايک سامربي، دوست سال هاي جرج بست نيز در اين فيلم جلوي دوربين قرار گرفت.
8.« پير ليت بارسکي»، سرمربي آلماني فصل پيش سايپا هم از ديگر کساني بود مقابل دوربين ايستاد. البته بسيار کوتاه. بازيکن تيم ملي آلمان در جام جهاني 1990 ايتاليا در فيلم زيبا و کم هزينه «چيزي هميشه هست»، در کتي زيبا و شيک «کيليان»، يک هوادار جنجالي کلن را که تيمش در بازي برابر بايرن مونيخ با بدشانسي شکست خورده است، آرام مي کند. اين هوادار قصد انتقام گيري از داور مسابقه را دارد، چرا که از قرار معلوم رشوه گرفته و به نفع بايرن سوت زده است. کيليان در پايان به منظور انتقام از داور، او را تا خانه اش تعقيب و در آنجا به سويش تيراندازي کرده و از پاي در مي آورد. متاسفانه ليتبارسکي با کيليان تا پايان همراه نمي شود!
9. فرانس بکن باوئر پي در پي مي کوشد تا چيزي را که ديگر نمي شد، نجات داد را نجات دهد. او مي گويد، «ليبرو. فيلم مهم درباره پادشاه فوتبال» ديگر فيلمي درباره او نيست. چيزي که باورش براي مردم سخت است. هر چه باشد خود او در نقش بازيکني به نام فرانس بکن باوئر، بريجيت، همسر سابقش و دوستش هارالد در اين فيلم بازي مي کنند.
10.جرج بست فقيد هم در نقشي جانبي در فيلم «داستان اين پسر» بازي مي کند؛ که قصه دو برادر است که در خانه ويرانه پدري شان ساکن هستند. آنها از آنفيلدرود به ليورپول مي روند تا بازي جرج بست، اسطوره شان را در مسابقه خارج از خانه منچستر يونايتد برابر ليورپول تماشا کنند.
11. سپ ماير هم مي تواند به پيشرفت خود در دنياي فيلم و سينما نگاه کرده و اين دوران را مرور کند؛ البته با شرمساري، خشم و ترديد به خود. اين دروازه بان پيشين قهرمان فيلم بي اندازه بي ارزش «وقتي لودويگ به مانور مي رود» است. دوگانه اي عجيب و غريب از سينماي آلمان و داستاني ناتوان از کودکي تخس با بازي انکار ناشدني هانسي کراوس در نقش «لودويگ توما».
12. ژان ماري فاف مو طلايي نه تنها در فيلم مستندي درباره خودش در تلويزيون بلژيک برابر دوربين قرار گرفت که نقشي کوتاه نيز در سريال (Kabouter Plop)، مجموعه اي براي کودکان داشت. در اين مجموعه دو کوتوله، يک پرتاب کننده چاقو و يک وزنه بردار در قارچ سمي جاي مي گيرند و انواع و اقسام ماجراهاي پر هيجان را تجربه مي کنند. فاف خودپسندانه مي گويد: «از نقشم به عنوان قوي ترين جن کوتوله در سرتاسر جنگل خيلي خوشم آمد.»
13. ويني جونز هم به ويژه پس از نقش آفريني هاي پيوسته اش در کمدي هاي «گاي ريچي» شناخته شد. البته دشوارترين رل او تاکنون به عنوان يک دوبلور بوده است. جونز در «گارفيلد 2» به جاي رومل، سگ مستبد و زور گو صحبت مي کند.
14. بازيکنان تيم ملي سوئد هم در کلاسيک کودکانه «جغله ها» برابر دوربين حاضر مي شوند. فوتباليست ها بر اساس فيلم نامه بايد در ميان دکورهاي قابل توجه از اين موجودات توپ را از ميان پاهاي آنها عبور دهند.
15.« ماتياس زينده لار» اتريشي در سال 1983 يکي از نخستين بازيکناني بود که در فيلمي سينمايي نقش آفرين شد. او در فيلم پر زرق و برق و موسيقيايي «روکسي و تيم جادويي اش» که داستاني باورنکردني و پر احساس دارد، حاضر شد. در اين فيلم دختري که بر اساس اتفاق در کمپ تمرين يک تيم فوتبال مجارستاني حاضر شده است، در يک چشم به هم زدن به يکي از بازيکنان دل مي بندد! اين فيلم البته چندان هم به زينده لار به عنوان هنرپيشه نقش هاي اصلي نظر نداشت.
16. در تريلر «غريزه اصلي» با بازي «شارون استون» يک بازيکن فوتبال براي چند ثانيه نقش آفريني کرد. استن کاليمور، بازيکن سابق فوتبال در نقش کوين فرانکس در اين فيلم براي چند ثانيه با خودروي هستون رانندگي کرد؛ البته با سرعتي بسيار بالا. کلک کاليمور هم خيلي زودتر از آن که فيلم شروع شود، يعني پيش از معرفي هنرپيشه ها و ديگر کادر فيلم کنده مي شود.
17. اووه زيلر هم در سينما براي چند ثانيه نقش آفرين شد. اسطوره باشگاه هامبورگ و تيم ملي آلمان به عنوان هنرپيشه مهمان در فيلمي کمدي درباره ويلي کوکوک، رييس يک باشگاه فوتبال جلوي دوربين قرار گرفت. او در اين فيلم همواره به دوربين زل مي زند. اين فيلم به کارگرداني ورنز ياکوبز و با بازي «هاينس ارهاردت»، «ويلي کودک را تاب مي دهد» نام دارد. بر اساس نقدي زيلر کمکي به اين فيلم نمي کند و اين ارهاردت است که به نجات فيلم مي آيد.
18. بازيکنان سنت پائولي و هامبورگ در سريال «کلانتري شهر بزرگ» مربوط به شبکه ARD آلمان نقشي جانبي داشتند. ديرک ماتيس به مناسبت پيروزي 5 بر صفر هامبورگ بر تيم همشهري در سال 1995 واسطه اين کار شد. هر چند اين شبکه در نهايت باعث آزردگي خاطر عده اي از هواداران سنت پائولي شد؛ چرا که به گفته آنها ARD پايان بازي را بيرون کشيد و تصاوير پرهيجان بازي را با گزارش هاي نادرست و تحريف کننده جايگزين کرد. تلاشي براي تحريف تاريخ.
19.آلي مک کويست اسکاتلندي هم در «به دنبال افتخار" نمايشي قانع کننده داشت. او در اين فيلم در نقش جکي مک کيلين، بازيکن سلتيک بازي کرد که بايد باشگاهي کوچک را به دسته بالاتر برساند. رابرت دووال، هنرپيشه نام آشناي هاليوود هم در نقش مربي او در اين تيم بازي مي کند؛ البته با لهجه اي باورناپذير!
20. «سول کمپل» و «تدي شرينگهام» از قرار معلوم مشاوران خوبي نداشته اند، چرا که آنها بايد اين دو بازيکن را از بازي در «همسران فوتباليست ها» باز مي داشتند. مجموعه اي بسيار ضعيف درباره همسران فوتباليست هاي بنام. آنها بر اساس کليشه خود را با مد لباس، ادوکلن هاي گرانقيمت و سرگرمي هاي اين چنين سرگرم مي کنند.
21. آرچيبال گميل اسکاتلندي، که به «آرچي» معروف است، با حرکت انفرادي فوق العاده اش در ميان مدافعان هلند در جام جهاني 1978 به شهرتي غيرمنتظره دست يافت. در نمايش اسکاتلندي «قطار بازي»هنرپيشه نقش اول فيلم با نام «رنتون» در جريان ملاقات با همکلاسي اش مي گويد: «پس از گل آرچي گميل در جام جهاني 1978 برابر هلند تاکنون ديگر اين طور خوب نبوده ام.»
22. قتل با سم در چمن هايبوري. در فيلم کلاسيک «معماي ورزشگاه آرسنال» به سال 1939 تيم قهرمان جرج آليسون بازي مي کند و اجازه مي يابد به صورت «تد دريک»، و «کليف باستين» تنيس – فوتبال بازي کند. هر چند ستاره واقعي «اسليد»، مامور تحقيق عجيب و غريب است با آن کلاه هاي نادرش.
23. «کلاوس اوگن تالر»، بازيکن آلمان در جام جهاني 1990 ايتاليا هم با افتخار مي تواند به گذشته هنري اش نگاه کند. به حضورش در مجموعه کمدي درخشان Sketschup.
24. نخستين فيلم اريک کانتونا هيچ سر و کاري با فوتبال نداشت. بر خلاف عنوانش «بخت در چمن نهفته است.»
25. «بازي بزرگ» سال 1942 را تيلمان شواب در اثر برجسته «فوتبال در فيلم» گنجانده و از تاثير انکار ناشدني فيلم قدرداني مي کند. صحنه هاي فوتبال در حضور جمعيت انبوه در ورزشگاه المپيک برلين تصويربرداري شد و به گونه اي بسيار اثر گذار خدمات ستارگان همبازي فريتس والتر، از «اوتو تيبولسکي» گرفته تا «هرمان اپنهوف» را نشان مي دهد.
خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)