تا الان توی این انجمن که بخشی از بهترین دوران زندگیم بوده 1460 تا پست دادم ولی در حال حاظر عزیزترین پستم این پست شماره ی 1461 هست که الان دارم تایپش میکنم.
هم پوریا هم دوستای مشترکمون می دونند که پوریا خیلی برام عزیزه ولی من بازم بهشون میگم هنوز که هنوزه نمیدونند که خاطر پوریا چقدر برام عزیزه ! من فقط یک برادر دارم و خواهری هم ندارم ولی به خداوندی خدا قسم پوریا رو به اندازه ی همون یک دونه داداشم دوستش دارم .
به پوریا طوری وابسته هستم که هر دفعه ای که می بینمش دلم می خواد سه بار روی ماهشو ببوسم ! بعد از اون دلم میخواد محکم بگیرمش توی بغلم و مثل کسی که داداشش بعد چند سال از خارج برگشته محکم توی آغوشم فشارش بدم ! بعد از اون دوست دارم یکی از دوست های مشترکمون سرم فریاد بزنه امیر چی کار می کنی ولش کن دیگه !
اونموقع هست که من با صدای بلند طوری که همه بشنون از ته دلم فریاد میزنم :
چطوری ولش کنم آخه ؟
داداشمه .............
پاره ی تنمه ..........
هر باری که پوریا رو میبینمش یا قراره ازش جدا بشم و خداحافظی بکنیم سعی میکنم جلوی خودم و احساسات خودم رو بگیرم در حالی که از درون دارم منفجر میشم ! ولی میدونم اگه جلوی احساساتی که شرح دادم رو نگیرم دوستام خدای نکرده زبونم لال میگن : امیر نسبت به پوریا نیَت شرم آور همجنسخواهانه داره !
ای کاش دوستام خوب درکم می کردند که داداش غیر خونی رو باید جونت رو هم واسش بدی .
حاظر بودم پوریا یک آدم مهمی بود تا منم میشدم بادیگارد شماره ی یکش اینطوری بیشتر وقتا پیشش بودم ، از طرفی جونم رو برای حفظ جونش میذاشتم . من به طور میانگین پوریا رو هفته ای یک بار میبینم ولی شاید اگه بگم این یک هفته دوری برای من مثل یک ماه میگذره کسی باور نکنه ! اینم به خاطر وابستگی افراطی به کسیه که مثل داداشمه ....
یادمه اولین باری که عکس پوریا رو دیدم فکر کردم پوریا 14 سالشه ! در حالی که فکر کنم پوریا 20 رو هم رد کرده بود ! این اشتباه من به خاطر چهره ی بی بی فیس پوریا بود ! با صحبت هایی که با پوریا توی انجمن و یاهو داشتم در کمال ناباوری متوجه این شدم که پوریا مثل دوستای چندین ساله ام برام ارزش داره ! این درحالی بود که پوریا رو حتی یک بار هم ندیده بودم !
چند سال قبل هر جمعی که من توش بودم پوریا توش نبود و هر جمعی که پوریا توش بود من نبودم ! بالاخره بعد مدَت ها همدیگه رو دیدیم توی یک سالن ورزشی همدیگه رو دیدیم ، این دیدن یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود خود پوریا هم میدونه چرا !
من دفترچه خاطرات ندارم ولی خاطرات آدمای عزیز زندگیم به ندرت از خاطرم میره ! یادمه بعد از این که با پوریا فوتبال سالنی دسته جمعی بازی کردیم پوریا آخر تایم بازی از خستگی مفرط سمت دروازه ی سمت چپ ولو شد ! اونجا بود که پوریا منو یاد یک نفر به نام ((جیک جیکو )) انداخت !
من بچه بودم که یه جوجه ماشینیه زرد خوشگل داشتم که همدم دوران کودکی من بود ! اونموقع دوربین مثل الان فراوان نبود در نتیجه من عکسی از جیک جیکو ام ندارم ولی چون جوجه ماشینی ها همگی با هم هزارقلو هستن !! شما این عکس رو در نظر بگیرید :
یادمه یه بار من و جیک جیکو داشتیم باهم بازی میکردیم که جیک جیکو دنده عقب گرفت !! عقبکی راه رفت و از راه پله ی خونه ی ما به شکل وحشتناکی پرت شد پایین ! اومدم جلوش رو بگیرم ولی دیگه خیلی دیر شده بود ! جیک جیکو یک جیغ وحشتناک موقعی که زیرپاش خالی شد زد و پرت شد پایین ! رفتم پایین تا ببینم آیا جیک جیکو سِقط شده یا نه !! ولی در کمال تعجب دیدم جیک جیکو با اون چشم های مشکی ، ریز و نازش زندس فقط انگار بدنش کوفته شده ! نمی دونم شاید جیک جیکو قبلاً ژیمناستیکی چیزی کار کرده بود ! چون اگه انسان از اون ارتفاع میپرید حداقل پاش میشکست !
بگذریم ... اون لحظه ای که پوریای من از خستگی توی سالن غش کرده بود معصومیت و نگاهش و خستگی اش مثل جیک جیکو شده بود ! اینم بگم که چند روز بعد این حادثه ای که برای جیک جیکو اتفاق افتاد من از خواب پاشدم تا برم با جیک جیکو بازی کنم ! ولی اون روز جیک جیکو هیچ وقت از خواب پا نشد !!! جیک جیکوی من انگار ساعت ها بود که به خواب ابدی فرو رفته بود .....
همیشه صدای پوریا به من یک آرامش قلبی میده ، صدای پوریا برام مثل این صدا شیرینه :
دانلود صدای آرامش دهنده با حجم 2 مگابایت :
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید][برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
پوریا یک فرد دلسوز و با محبت ، خونگرم و کمی شوخ (با شوخی های بی مزه !

) با احساس ، با تعصب به چیزهایی که بهشون علاقه داره ، خوش صحبت و خاکی هست و خیلی از صفات خوبه دیگه رو هم داره .
امثال پوریا برای انجمن نعمتن ! پوریا توی مدیریتش هم با کاربرهای تازه وارد خوبه و هم ثبات اخلاقی داره ...
انتقادات من از پوریا (بدون هیچ تعارفی ! )
خیلی از این حرفا رو جلوی جمع نباید زد ولی چون حرف های جلوی جمع تلنگر خوبیه من جلوی جمع حرفام رو میزنم !
اول از همه یکی از چیزهایی که از داداشم دیدم و منو خیلی دلخور کرد رو میگم :
پوریا حرمت آدم مو سفید رو نداره ! پوریا خیلی وقتا برای یک آدم مو سفید که جای پدربزرگش حساب میشه احترامی قائل نبوده !
چندین بار با تمسخر حرف زدنش رو با پیرمردها دیدم : مثل اون راننده تاکسی و سید که خودش بهتر میدونه !
داداشم ! من و تو طاقت داریم کسی با تمسخر با آقامون صحبت بکنه ؟؟ اگه طاقت نداریم چرا باید خودمون این طوری رفتار کنیم ؟؟
پوریا بی تعارف خیلی توی انجمن اسپم میده اصلاً زیبنده نیست یک کاربر قدیمی اسپم های الکی و بی محتوا توی انجمن بده !
پوریا بعضی وقتا اگه یک ماه سراغی ازش نگیری اونم ازت سراغی نمیگیره چند بار امتحانش کردم !
پوریا واسه ی ارزش های دیگران خیلی وقتا احترامی قائل نیست ! چون آدم ریلکس و گاهی بی تفاوتی میشه ! یک مثال : یک بار منو و پوریا قرار بود ساعت یک و نیم همدیگه رو ببینیم ! پوریا به من گفته بود زود باید بره منم چون میدونستم وقت کم میاریم گفتم 12:30 همدیگه رو ببینیم ! پوریا به گفته ی خودش فردا ظهر پاشده بود و اس منو ندیده بود ! سوال من اینه داداش ما میگیم اصلاً تو اس منو ندیدی قبول ! چطور دلت میاد خیلی ریلکس و خونسرد سه ربع در تایم ظهر توی همین انجمن خودمون چرخ بزنی و پای کامپیوترت باشی ؟؟؟
تویی که میدونی از مسیر مبدا تا مقصدت چقدر راه و زمانه ! چطور تا نزدیکی های ساعت یک توی انجمن چرخ میزنی و یکی رو منتظر خودت میذاری ؟؟؟؟؟؟ در حالی که میدونی باید زود بری ! نکته ی جالب اینجاست وقتی که نزدیکی ساعت 2 میرسی با خنده میگی که من 2 نرسیدم !(ساعت 1:55) داداش تو که برای حرف طرف مقابلت کوچک ترین ارزشی قائل نیستی حداقل واسه ی حرف خودت ارزش قائل باش !
پوریا در گذشته یه اس ام اسی بهم داده بود که خیلی خوشحالم کرد ولی الان که یاد اون اس می افتم ازش عصبانی میشم !
پوریا بعضی وقتا تصمیمات احساسی و بچه گانه و صدالبته عجولانه ای در مواقع بحرانی میگره ! امیدوارم خدا نه فقط به پوریا بلکه به خودم هم کمی صبر و حوصله بده !

نوشته اصلی توسط
The Phenom

نوشته اصلی توسط
TeZAR
تنها مشکلش اینه وسط بازی زر زیاد میزنه...
با زن هم تیمیشم میخوابه!

نوشته اصلی توسط
SNIPER
اقا پوریا دیکتاتوره تو بخش ورزش
همین, تایم برنامه رو هم زیاد کنید
بهمن جان ! شروین جان ! علی جان ! شما که دوست صمیمی پوریا هستید محض رضای خدا بیاد به جای این حرفا نقد کنید ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)