با سلام.
سورنا ، سردار بزرگ ایران در زمان اشکانیان ( ارد اول ) می زیست ، کم تر از 30 سال سن داشت که به جنگ با سردار بزرگ رومیان کراسوس فرستاده شد .
در نبردی به اسم نبرد حران ، سربازان ایران و روم با یکدیگر رو به رو شدند ، به فرمان سورنا ارتش ایران شروع به در اوردن صداهای بلند از خودشان کردند تا ترس و دلهره در ارتش روم بیوفتد ، سپس سلاح به دست گرفته و آماده نبرد شدند ( میگن میدان جنگ به وسیله ی برق اسلحه ها روشن شده بود ! ) ، در مرکز میدان سورنا با لباس جنگی ایستاده بود ، ارتش ایران ابتدا با نیزه به سمت رومی ها حمله کردند ولی ناموفق بودند و عقب نشینی کردند .
رومیان که فکر میکردند ایرانی ها شکست خورده و در حال فرار هستند آن هارا تعقیب کردند ولی با تیرباران سربازان سورنا مواجه شدند و سپس دوباره به جنگ با نیزه پرداختند ، کراسوس فرزند خودش را به میدان نبرد فرستاد ولی او نیز زخمی شد و کاری از پیش نبرد .
پارت ها سر این پسر را بریدند و به پدرش نشان دادند ( سر را بالای نیزه قرار دادند ) ، سورنا که رومیان را تا آن لحظه قتل عام کرده بود به وسیله ی یک متجم اعلام کرد که آماده ی مذاکره است ، کراسوس قصد قبول کردن نداشت ولی سربازان کراسوس به او فشار آوردند تا اینکه کراسوس قبول کرد ، وقتی کراسوس از اسب پیاده شد تا برای مذاکره پیش سورنا بیاید ، یک سرباز سمت او دوید و او را کشت و گردنش را جدا کرد و جلوی پای سورنا انداخت .
ارد اول در حال شنیدن اخبار از میدان جنگ بود که سر کراسوس را جلوی پایش انداختند ، ارد اول متعجب بود که چگونه سورنا توانسته بود این فرمانده ی بزرگ رومی را شکست دهد و او را تا پای مذاکره بکشاند ( و یک سرباز رومی کراسوس را کشت ) ، سورنا در این نبرد 20.000 نفر از سربازان رومی را کشت و 20.000 نفر را نیز اسیر کرد ، این پیروزی آنقدر بزرگ بود که ارد اول نیز از سورا ترسید و به او حسادت کرد و دستور قتل این سردار بزرگ را داد ، در سال 45-46 این سردار بزرگ را مسموم کردند .
امیدوارم لذت برده باشید.
××××
من امروز از ساعت 1 تا 4 دانشگاه هستم ، نزدیک های ساعت 6 عصر هم میرسم خونه ، ایشالله یه مستند در همین باره ( ایران - روم ; کراسوس و سزار و پمبه - سورنا ) امشب میگیرم دستم تا ساعت 9-10 شب بکوب مینویسم ، یه مستند که هم مفصل تر هست هم زیباتر ، ایشالله که خوشتون بیاد .







پاسخ با نقل قول

علاقه مندی ها (Bookmarks)