در ماه جولای، 41 هزار نفر در استادیوم ریو ماراکانا جمع شدن. برای دیدن بازی واسکو دا گاما و فلومینِنز. 41 هزار نفری که در ظاهر برای دیدن این بازی حساس که تاثیر مستقیم تو جدول لیگ برزیل داشت به استادیوم اومده بودن. اما کیه که ندونه بخش اعظمی از اون جمعیت، برای دیدن بازیکن جدید تیم فلومینِز اومده بودن ؟ اون روز، خیلی ها برای دیدن رونالدینیو به استادیوم رفته بودن ،،،
هواداران فلو سر از پا نمیشناختن. یکی از بهترین بازیکنانی تا کنون پا به زمین سبز چمن گذاشته و کسی که 2 بار جایزه ی بهترین بازیکن سال رو برده، به تیمشون اومده بود. اونم در حالی که تیم حریفشون یعنی واسکو داگاما تا یک قدمی جذب رونالدینیو پیش رفته بود، اما ستاره ی خرگوشی تیم اونا رو ترجیح داده بود. اون بازی رو واسکو 2-1 پیروز شد. اما بعد از بازی هواداران فلومینِنز خوشحال و خندان بودن. اونا بازی رو به واسکو باخته بودن، اما رونالدینیو رو ازشون برده بودن ،،،
2 ماه گذشت ! اما دیگه کمتر کسی بود که تو فلو لبخند روی لبانش باشه. رونالدینیو اصلا اون چیزی نبود که هوادار ها انتظارش رو داشتند.در بازی مقابل گویاس، رونالدینیو در مقابل 10 هزار نفر یک بازی فاجعه وار از خودش نشون داد. رونالدینیو در زمین قدم می زد انگار که برای انجام یک بازی خیریه داخل زمین اومده. رونالدینیو کوچکترین تاثیر مثبتی در روال تیمی فلو نداشت.
هوادار ها هم دیگه صبرشون رو از دست داده بودن.رونالدینیوم زیر شدید ترین انتقاد ها بود و کسی حمایتش نمی کرد. بازی مقابل گایوس بازی هفتم رونالدینیو برای فلومینِنز بود و خیلی ها فکر میکردن آخرین بازیش هم بشه. اتفاقی که افتاد و چند روز بعد، قرار داد رونالدینیویِ بزرگ، پاره شد !! اتفاقی که برای اون افراد که دوران حرفه ای این بازیکن رو دنبال می کردن، یک اتفاق تلخ ولی قابل پیش بینی بود ،،
چند روز بعد از خرید رونالدینیو، من در یک برنامه ورزشی تو یک شبکه محلی با ماریو بیتنکورت مدیر ورزشی باشگاه فلومینِنز حظور داشتم. ماریو در مورد رونالدینیو شروع به صحبت کرد و از اون به عنوان یک " ورزشکار " نام برد ! اونجا بود که من دخالت کردم. من گفتم می تونیم تو این شرایط و سن، به رونالدینیو القاب زیادی بدیم. مثلا یک نابغه ! اما ورزشکار ؟! فکر نکنم ،،،
همه چی از اول مثل روز روشن بود. رونالدینیو در مراسم معارفه ی خودش شور و اشتیاق زیادی رو برای بازی کردن نشون می داد. هوادار ها تشویقش می کردن و اون هم خودش رو تشنه ی پا به توپ شدن نشون می داد !! اما حقیقت چیز دیگه ای بود.رونالدینیو تازه 1 هفته بعد از اون روز، تمرینات خودش رو شروع کرد. جالبه بدونید یکی از مفاد قرار داد رونالدینیو، تعطیلات یک هفته ای، هر 2 هفته یکبار بود ! رونالدینیو کارش رو با استراحت شروع کرد در حالی که بعد از اخراج مودبانش از باشگاه کوئرتارو مکزیک، مدت ها بود که استراحت کرده بود!
اواخر سپتمبر بود که دیگه معلوم شده بود رونالدینیو از لحاظ جسمانی هیچ گونه آمادگی ای برای بازی فوتبال نداره. باشگاه فلومینِنز هم این رو فهمیده بود و مجبور بود رونالدینیو رو از تیم بیرون بزاره. کاری که بالاخره انجامش داد و برای اینکه خدشه ای به شان باشگاه وارد نشه، حظور رونالدینیو رو در تیم موثر دونست ! البته نه توی زمین، بلکه بیرون و در حوزه ی کسب در آمد ! در اصل اونا خوشحال بودن که حظور رونالدینیو، باعث شده بود خیلی از مردم به مغازه ها هجوم ببرن و لباس این بازیکن رو خریداری کنن. و از اعلان عمومی این خوشحالی هم هیچ ترسی نداشتن.
این هوادار ها از این به بعد باید بیشتر مراقب پول خودشون باشن. البته باید یکطور دیگه هم به قضیه نگاه کرد. اونا می خواستن شریک جادوی احتمالی ای باشن که ستاره خرگوشی قراره از خودش نشون بده. و کی می تونه اونا رو به خاطر باور داشتن به رونالدینیو سرزنش کنه ؟! رونالدینیو در یک مدت زمان - هر چند کم - درخشش و جادویی داشت که کمتر بازیکنی در تاریخ فوتبال از خودش نشون داده بود.
10 سال قبل، درست زمانی که رونالدینیو دومین جایزه ی مرد سال فوتبال خودش رو کسب کرد، به نظر میومد هیچی جلودارش نیست و هیچ مرزی نمی شه برای موفقیت هاش قائل بود. اون تازه 25 سالش بود و خیلی ها اعتقاد داشتن تازه شروع سن اوج فوتبالیش هست. بیراه هم فکر نمی کردن ،،، 25 سال برای یک فوتبالیست شروع اوج دوران بازیش هست.
در سطح ملی رونالدینیو جام جهانی رو با کمک رونالدو و ریوالدو و تشکیل مثل وحشتناک "Three R's" بدست اوورده بود. چند سال قبل از جام جهانی 2002، رونالدینیو زمانی که قهرمان زیر 17 ساله های دنیا به همراه تیم کشورش شد، قول قهرمانی جهان در رده ی بزرگسالان رو به مردم برزیل داد و این کار هم انجام داد.
تو بارسلونا هم تونسته بود رئال مادرید و پروژه ی کهکشانی ها رو محو کنه و حتی ایستاده در سانتیاگو برنابئو تشویق بشه. 6 ماه بعد از این اتفاق هم قهرمای لیگ قهرمانان رو با بارسلونا جشن گرفت. بهترین ها برای این ستاره خرگوشی، هنوز تو راه بودن ،،،
شروع جام جهانی 2006 ! جامی که برزیلی ها مطمئمن بودن رونالدینیو ستاره اصلی تیمشون می شه و نشون می ده حتی از پله هم بهتره. یک توقع فوق العاده بالا از رونالدینیو شکل گرفته بود که در اصل خیلی غمگین و ویرانگر بود. اما خب با توجه به فرم و بازی های این برزیلی، تعجب بر انگیز نبود ! درست قبل از شروع جام جهانی مجله World Soccer در مورد رونالدینیو نوشت : " بازیکنی فوق العاده که به همه ی ما یادآوری می کنه چرا عاشق این بازی شدیم. "
شروع جام جهانی اما همه چیز رو تغییر داد. جام جهانی 2006 نقطه ای بود که رونالدینیو رو عوض کرد. حذف برزیل به هیچ عنوان مقصر اصلیش رونالدینیو نبود. این تیم برزیل بود که سنگین بازی می کرد.اما خب وقتی همه ی نقشه های برزیل داشت خراب می شد، رونالدینیو انگار براش مهم نبود و تلاشی برای تغییر شرایط نمی کرد. بعد از حذف برزیل بود که اینبار مجله O Tempo در موردش رونالدینیو نوشت : " رونالدینیو شخصیت و قدرتی که مارادونا و پله رو داشتند به هیچ عنوان نداره ! "
بعد از جام جهانی 2006، مسیر برای رونالدینیو دیگه صعودی نبود. شرایط برای بازیکنی که قابلیت های فوق العاده ای داشت در حال تغییر بود. بازیکنی با توانایی کنترل توپ بی نظیر، ظربات آزاد عجیب و غریب و پاس هایی که خط دفاع حریف رو به کل گیج می کرد، در حال افول بود. حتی قبل از جام جهانی 2006 هم، رونالدینیو نشونه هایی از افت خودش نشون داده بود. طوری که Lowe، نویسنده معروف فوتبالی در موردش نوشت : " کند، ناراحت و چاق "
در سال 2008، پپ گواردیولا وارد بارسلونا شد و اولین کاری که انجام داد، رونالدینیو رو از تیم کنار گذاشت. رونالدینیو بازیکن مهمی برای باشگاه بود. بازیکنی که یک دوره ی فوق العاده رو برای باشگاه رقم زده بود و از این ها مهمتر به رشد کسی مثل لیونل مسی کمک کرده بود. اما خب سبک زندگی حاشیه ای و غیر معقول، باعث شده بود، باشگاه اعتماد زیادی بهش نداشته باشه. باشگاه تلاش زیادی کرد تا رفتار این ستاره فوق العاده رو تغییر بده.اما خب انگار دیگه چیزی رو رونالدینیو تاثیر نداشت. تصمیم گواردیولا در اون زمان بحث های زیادی بوجود اوورد، اما در کل تصمیمی عاقلانه به نظر میومد. بنابراین رونالدینیو کاخی رو که خودش معمارش بود، ترک کرد ،،،،،
رونالدینیو لحظات گهگاه خوبی رو در میلان تجربه کرد. همینطور در اتلتیکو مینیرو در فصل 2012-13 که با کمک همبازی های خوب خودش مدتی رو درخشان ظاهر شد. اما خب بعد از سال 2006 رونالدینیو دیگه اون ستاره ای که تنهایی بدرخشه نبود و خیلی به همبازی های خودش متکی شده بود. رونالدینیو که زمانی کل فضای هجومی تیمش رو در دست داشت، خودش رو سمت چپ خط حمله محدود کرد تا تاثیر گذاری خودش رو هم محدود بکنه و مثل قبل در جریان بازی اثر گذار نباشه.حتی دیگه اون تکنیک دلنشین و پر از انرژی ای که باهاش یه تنه در سال 2005 خط دفاعی رئال رو بهم بریزه، در بازیش دیده نمی شد. واقعا چطوری می شه این سقوط ناگهان رو برای ستاره ای در حد رونالدینیو - بازیکنی که هیچ وقت مصدومیت جدی رو تجربه نکرد - توجیه کرد ؟!
من به خوبی یکی از مصاحبه های رونالدینیو در اوایل دهه 2000 رو یادمه. اون زمان رونالدینیو خیلی خوشحال و مشتاق بود. خبرنگار بعد از مصاحبه به من گفت که رونالدینیو فوق العاده پر انرژی هست و عاشق اینه که اثر خودش رو توی زمین بزاره. اما در سال های اخیر، رونالدینیو دیگه شور و اشتیاقی در زمین و برای اثر گذاشتن داخل اون از خودش نشون نمی داد.یک بازیکن سنگین، بی روح، متکبر و بی مسئولیت. گفتنش واقعا سخت و دردناکه، اما رونالدینیو خودش باعث افت خودش شد ،،
یک توضیح خیلی ساده می شه در مورد این قضیه داد : " بازیکنی که باعث شد خیلی ها عاشق این بازی بشن، خودش دیگه عاشقش نبود. یا حداقل عاشق بازی در سطح بالا و حرفه ای نبود " مطمئمنا رونالدینیو اون چیزی که نشون می داد نبود. درست مثل مردمان کشورش. مردمانی با یک خوشحالی ظاهری و هزار اتفاق در درون خودشان. رونالدینیو تلاش کرد و جنگید. اما فقط برای اینکه از فشار سختی های زندگی و جنگیدن هر روزه با اون خلاص بشه. پشت اون چهره ی شاد و خرگوشی، همیشه یک بچه وجود داشت ،،،
Lowe در سال 2003 که درخشش رونالدینیو شروع شده بود، در اوایل فصل در موردش نوشت : " با استعداد فوق العاه، پر انرژی و بچگونه ی خود، نفس همه رو تو سینه حبس می کنه ! " در ادامه فصل هم اینگونه در موردش نوشت : " بهترین و دوست داشتنی ترین فوتبالیستی که می تونید بازیش رو نگاه کنید. اون هر کاری رو با یک لذت بچگانه ی لذت بخش انجام میده. " مثل اینکه از اول یک شباهتی میان رونالدینیو و بچگی بوده. بازیکنی که در اوج رسانه ها و فشار های روی دوشش، مثل یک بچه سرشار از انرژی بود و بازی می کرد ! اما خب قضیه رونالدو و بچگی، خیلی عمیق تر بود ،،،
رونالدینیو در یک خانواده فوتبالی به دنیا اومد. برادرش آسیس، وقتی تنها 10 سالش بود تکنیک فوق العاده ای از خودش نشون داد و باعث معروفیت خودش شد. اما همون زمان، آسیس تو همه ی مصاحبه های خودش می گفت که فوتبال برادر کوچک تر من خیلی از من بهتره ! خانواده فقیر رونالدینیو، با پولی که برادرش آسیس از فوتبال بدست اورده بود، به یک خانه ی بزرگ تر در یک محله ی بهتر رفتن. خانه ای با استخر ! اما تغییری که شاید از دید خیلی ها خوب بود، باعث غم بزرگ این خانواده شد. پدر خانواده پایش در کنار استخر لیز می خوره، و پس از برخورد سرش با لبه ی استخر، جانش رو از دست می ده. آسیس بعد از اون جای پدر رو برای رونالدینیو گرفت ولی خب کیه که ندونه یک پسر، همیشه شبیه پدرش می شه !!
از زوایایی، می شه طریقه مرگ پدر رونالدینیو رو، با دوران بازیگریش مقایسه کرد. مرگ بعد از رسیدن به اوج ! رونالدینیو می تونست تمرکز بیشتری روی فوتبال خودش داشته باشه و تفریح و گردش رو به اواسط 30 سالگیش بسپاره. اما خب این اتفاق نیفتاد.خیلی ها اعتقاد دارن زندگی کوتاه و غیر قابل پیش بینیه. پس تا جایی که وقتش رو داری باید ازش لذت ببری !! اما خب فقط یک لحظه تصور کنید چه اتفاق هایی می افتاد اگه رونالدینیو، تصمیم می گرفت چند سالی بیشتر عاشق فوتبال بمونه ؟
رونالدینیویی که زمانی، همه رو عاشق خودش و فوتبال کرده بود و ستاره ی بی چون و چرای دنیای فوتبال بود و یک تنه، زمین بازی رو بهم می ریخت، بازیکنی شده بود که فقط پشت ضربات ایستگاهی قابل رویت بود. نمی دونم امکان داره یا نه اما شاید درست مثل پاس های معروفش در دوران بازی که به سمت راست نگاه می کرد و سمت چپ رو هدف قرار می داد، رونالدینیو باز هم همه ی مارو گول بزنه و با درخشش خودش سورپرایزمون کنه. خیلی بعیده اما خب فکر نکنم کسی بتونه مارو به خاطر امید داشتن به زنده شدن دوباره جادوی برزیلیه رونالدینیو، سرزنش کنه ،،،
- - - - - - - - - - - - -
نویسنده : تیم ویک'ری - مترجم : محمد حسین صفری





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)